تعقل، تفکر، زبان و ارتباطات هوشمند از مهم‌ترین فاکتورهای تمایز ما از جانوران هستند.

میلیون‌ها سال پیش، انسان‌ها تصمیم گرفتند با ترک غارها و پایه‌ریزی کُلُنی‌های انسانی، به انزوای خود پایان داده و اساس زندگی اجتماعی را بسازند. به مرور هرچه این اجتماعات گسترده‌تر شدند، انسان‌ها نیز در برقراری ارتباط با یکدیگر، هم نیازمند تجهیزات بیشتر شدند و هم از آن مهم‌تر، نیازمند مهارت‌های قوی‌تر برای ارتباط.
در طول تاریخ، دستاوردهای بزرگ و جنگ‌های عظیم در واقع برپایه ایجاد ارتباط و یا ناهماهنگی و عدم توان برقراری ارتباط با ملت‌های دیگر به وجود آمدند. قصرها و کتابخانه‌ها و رصدخانه‌ها و… به منظور تبادل همفکری و پذیرایی‌های باشکوه و گسترش افکار و جنگ‌های صلیبی و جهانی و حتی درون کشوری، به دلیل عدم پذیرش تفکر دیگران و استیلای خودخواهی‌ها و ناتوانی در ارتباط موثر و درست به راه افتادند. حتی بسیاری از اختراعات بشر نیز به‌عنوان راهی برای تسهیل ارتباط با دیگران شکل گرفتند.
در موازات، یکی از عظیم‌ترین و قوی‌ترین رنج‌های بشری، رنج تنهایی و عدم توان برقراری ارتباط سالم و درست با دیگران شناخته شده است. انسانِ اجتماعی امروز، جدا از داد و ستدهای تجاری و اجتماعی، نیازمند تبادلات عاطفی و احساسی با دیگران است. راز ساخت اپلیکیشن‌های ارتباطی و فضاهای مجازی، در واقع نیاز انسان امروز به حضور ولو مجازی در اجتماعات است. ابراز وجود و گرفتن بازخورد از ارکان اصلی شکل‌گیری شخصیت ماست.
اما، توانایی برقراری ارتباط “صحیح ” نیازمند تقویت مهارت‌ها و دانستن روش‌هایی است که به ما کمک می‌کند کمترین خسارت ممکن را در برقراری ارتباط داشته باشیم. همه ما درگیر رابطه‌های اشتباه و محکوم به فنایی بوده‌ایم که استهلاک روح و حتی جسم ما را در بر داشته و همچنان درگیر ارتباطاتی هستیم که خودمان دلیل ادامه‌اش را هم نمی‌فهمیم.
“انتخابِ” آدم مناسب برای ارتباط، کاری آسان نیست. بسیاری از ارتباطات چنان در لحظه ایجاد می‌شوند که پیدا کردن نقطه شروع برایشان بسیار سخت است. اما از آنجاییکه برای شروع ارتباط لااقل نیازمند دو نفر آدمیزاد هستیم، پس انتخاب طرف مقابل (یا طرف‌های مقابل) یکی از شروط اصلی و پایه‌ای در سلامت ارتباط به حساب می‌آید. برای این‌کار، بهتر است اول هوشیار و به گوش باشیم. با هر سلام و علیکی، ارتباط دامنه‌دار و پیشرفته نداشته باشیم و بیشتر در معرض آدم‌های همفکر و هم دل با خودمان قرار بگیریم. به محافلی برویم که شانس همسو بودن با تفکر ما بیشتر است. اگر من آدم اهل کتاب و سینما و شعر باشم، بعید است که بتوانم در قهوه‌خانه‌های ته شهر برای خودم دوست مناسبی پیدا کنم !!!!!!!
“ایجاد حد و مرز ” شرط اساسی و واجب برای یک ارتباط سالم و آرامش‌بخش حساب می‌شود. در هر ارتباطی اعم از رفاقت و فامیلی و عشقی، وقتی بدون حد و مرز تبادل احساس می‌کنید، در واقع شانس شکست را بالا برده‌اید. این معقوله در بین ما ایرانی‌ها هنوز درست معنا نشده و ما درگیر ارتباطات دست و پا گیری هستیم که با هر دست و پا زدن، بیشتر در باتلاق رودربایستی و تعارف فرو می‌رویم. برای اینکار، شما ابتدا باید حد و مرزهای خودتان را بشناسید و به آن‌ها احترام بگذارید و بعد خط قرمزهای طرف ارتباطیتان را بدانید و محترم بشمارید. اگر برای شما مهم است که ساعاتی در شبانه‌روز را در آرامش باشید، لزومی ندارد به تلفن‌های ساعت 3 بعدازظهر روزهای تعطیل خود جواب بدید. اما می‌توانید ساعت 5 با تماس گیرنده صحبت کنید و خیلی دوستانه توضیح دهید که این ساعت، زمان استراحت شماست. من در ساعات غیراداری، تلفن‌های کاری را جواب نمی‌دهم. چون برای من این ساعات مختص خانواده است و همینطور به مادرم گفته‌ام که ساعت 11 صبح زمان مناسبی برای تعریف کردن مهمانی که دیشب رفته بوده نیست.
“واضح بودن خواسته‌ها از ارتباط” موضوع مهمی است که کمتر جدی گرفته می‌شود . آیا ما برای شروع یک ارتباط از خودمان می‌پرسیم که چرا به این ارتباط نیاز داریم؟ از این ارتباط چه می‌خواهیم ؟ آیا برای ما روشن است که چرا به رفاقت با آدمی که در هر مکالمه روح و روان ما را مورد حمله قرار می‌دهد ادامه می‌دهیم؟ آیا لزوماً به خاطر حرف عمه جان و عموجان و خان دایی و خاله خانم وارد یک ارتباط می‌شویم یا ادامه می‌دهیم یا واقعاً کفه ترازوی امتیازات یک ارتباط سنگین‌تر است؟ آیا این ارتباط به نفع من است یا باعث فرسایش روح من؟ در این رابطه من به چه چیزهایی احتیاج دارم و آیا لااقل به نیمی از نیاز خود می‌رسم؟ وقتی شما هر دفعه که عمویتان را می‌بینید باید معذب حرف و حدیث باشید و نتوانید در کنار زن عمویتان حس راحتی و آرامش داشته باشید، چه لزومی دارد که به صرف همخون بودن به این ارتباط ادامه بدهید؟
“آویزان آدم‌ها و رابطه‌ها نباشید”. یک رابطه از جایی شروع می‌شود که انسان‌ها به‌هم تعلق خاطر پیدا می‌کنند. به‌هم امنیت می‌دهند و از هم انرژی می‌گیرند. اما اگر یکی از طرفین همیشه در حال چسبیدن باشد، طرف دیگر حالت خفگی پیدا خواهد کرد. در هر رابطه‌ای حتی رابطه والدین با فرزندان، اگر یکی از طرفین دائم مجبور به توضیح و تفسیر و تحمل زندانی از محبت باشد، این رابطه دست و پا گیر و خفقان‌آور خواهد بود. در ارتباط سالم، نیاز به تشخیص آزادی‌های فردی و شناخت میزان نزدیکی به یکدیگر هستیم. “وابستگی” به آدم‌ها نوعی اعتیاد کُشنده است. در واقع هیچکس دوست ندارد حتی زیباترین لباسش را با چوب لباسی به تن کند !!!!!!!!
“بدون توقع محبت کنید” اکثر دلخوری‌ها در ارتباطات امروز به دلیل برآورده نشدن توقعات ما در قبال کاری است که برای دیگران انجام داده‌ایم. در این معقوله یک راز بزرگ برای آرامش ما وجود دارد و آن این است: کاری را بکن که از ته دلت و به خاطر خوشحالی خودت باشد .
اگر محبت ما به دیگران به راستی به خاطر خودمان باشد، دیگر توقعی از کسی نخواهیم داشت. به عبارت دیگر، وقتی “مجبور” نباشیم، انجام کار برایمان خوشایندتر و لذت‌بخش‌تر خواهد بود. دوستی از شما خواهش کرده که فرزندش را چند ساعتی نگه دارید تا به فلان کارش برسد. اگر واقعاً دلتان می‌خواهد که همکاری کنید خواهشش را قبول کنید. اما اگر حوصله بچه را ندارید یا بر حسب اتفاق دلتان می‌خواهد همان زمان تنها باشید، خیلی دوستانه جواب منفی بدهید. به این ترتیب اگر دوستتان یادش رفت برای نگهداری کودکش از شما تشکر کند، شما دلخور نخواهید شد چون خودتان دوست داشتید که کمک کنید.
به‌طور خلاصه، در یک ارتباط سالم، ما به خودمان و دیگران آزار نمی‌رسانیم و اجازه نمی‌دهیم به ما آزار برسانند. شفاف و صادق حرف می‌زنیم و تکلیفمان با خودمان روشن است. ارتباطات برای بهتر کردن حال روح‌ها و با کیفیت‌تر شدن زندگی‌هاست و نه شکنجه و فرسایش.
و در نهایت، هر ارتباطی می‌تواند پایان داشته باشد. چنانچه در هر مقطعی به این باور رسیدیم که قادر به ادامه نیستیم، با نهایت احترام و بلوغ فکری می‌توانیم ختم کننده رابطه باشیم. اگر روزی برای شروع یک رابطه دست همراهی دادیم، دلیل بر تحمل هرگونه آزار و فشار و شکنجه نیست. دستتان را آزاد کنید تا بتوانید دستان دیگری را بگیرید. شما برای ادامه زندگی نیازمند ارتباطات صحیح و سالم هستید و نه هر ارتباطی. بدن شما به نان احتیاج دارد اما قلب شما با رابطه‌هایتان میتپد.

میلاد اختری
مشاور و روانشناس / داستان نویس

این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید