ما به‌عنوان یک فرد باید بهترین ورژن خودمان را زندگی کنیم
فرنو رضایی مدرس و موسس مدرسه آداب معاشرت فارسی است که فعالیت خود را از حدود ۲ سال پیش به صورت رسمی آغاز کرده است. این مدرسه و فعالیت‌های فرهنگی آن دست رنج سال‌ها کار و تلاش از دوران مدرسه تا ورود به دانشگاه فرنو است. پس از آن، اقدام به کارآفرینی و در نهایت دوران مهاجرت بوده که به صورت مشخص و به‌عنوان یک زن موثر و با اعتمادبه نفس، فعالیت خود را روی مباحث اتیکت و آداب معاشرت، آداب اجتماعی و توانمندسازی زنان برای شناخت خود و ورود به عرصه جامعه، آغاز کرده است. او سعی دارد به افراد خصوصاً خانم‌ها برای داشتن اتیکت رفتاری و اجتماعی کمک کند تا بتوانند راه زندگی و موفقیت را پیدا کنند. خواننده مصاحبه ما با فرنو عزیز باشید تا با او و مسیر کاری‌اش بیشتر آشنا شوید.

رشته تحصیلی شما چیست؟
در دبیرستان رشته گرافیک خواندم و مقطع کارشناسی هم در دانشگاه، گرافیک را ادامه دادم. بعد از اتمام تحصیلاتم به دوره‌ها و کلاس‌های مختلف آموزشی در زمینه عکاسی رفتم و به مجموعه دانشی که به دست آورده بودم، عکاسی تبلیغاتی را نیز اضافه کردم. نتیجه این شد که شرکت تبلیغاتی خودم را در ایران تاسیس کردم.

چطور و چرا به فکر راه‌اندازی مدرسه آداب و معاشرت افتادید؟ آیا دوره‌ای در مورد آداب معاشرت گذرانده‌اید؟
از سال 2020 با مبحث آداب معاشرت و اتیکت آشنا شدم و البته این مقوله برایم بسیار جذاب بود. فکر کردم بیشتر مشکلاتی که امروز در جامعه ایرانی با آن مواجه هستیم، ریشه در نداشتن اتیکت و ندانستن اتیکت‌های صحیح رفتاری در اجتماع و خانواده است. در ابتدا این مطالعات را به صورت شخصی انجام می‌دادم و هیچ ذهنیتی برای اشتراک‌گذاری با دیگران در ذهنم نبود. در چندین کالج تخصصی اتیکت ثبت نام کردم و دوره‌های آموزشی را گذراندم. یکی از این کالج‌ها مدرسه Emma Dupont در انگلستان بود که به صورت مجازی این دوره‌ها را گذراندم. بعد از آن در کالج IAP کانادا برای دوره‌های تخصصی‌تر ثبت‌نام کردم. در زمینه بیزینس، آداب فردی و اتیکت‌های اجتماعی دوره‌ها و مهارت‌های تخصصی را گذرانده و آموختم. بعد از به دست آوردن این دانش فکر کردم چقدر خوب است که این اطلاعات را با استفاده از شبکه‌های اجتماعی در اختیار دیگران قرار بدهم تا شاید برای کار و زندگی دیگران هم موثر باشد و زندگی راحت‌تر و با کیفیت‌تری را تجربه کنند. همانطور که می‌دانیم در گذشته مباحث اتیکت بسیار مورد توجه قرار می‌گرفت که حتی مردم عادی خیلی با اتیکت‌تر در جامعه رفتار می‌کردند و از قدیم چیزهایی در ذهن مردم نقش بسته بود، اما متاسفانه در طی این سال‌ها فرهنگ ما دستخوش تغییراتی شد که نتیجه‌اش پایین آمدن کیفیت زندگی همگان بود. مجموعه نیازهایی که در افراد موجود بود و در جامعه احساس می‌شد، باعث شد مدرسه فارسی خیلی سریع رشد کرده و مورد استقبال قرار گیرد.

چه زمانی از ایران مهاجرت کردید و چرا؟ نظرتان درباره زندگی در استانبول چیست؟
در سال 2014 به همراه همسرم به ترکیه مهاجرت کردم و از همان سال در ترکیه ساکن هستیم. هم در شهرهای جنوبی ترکیه و هم در استانبول زندگی کردم. در واقع رفت و آمد بین شهرهای گرم و سرد ترکیه را دوست دارم. چون عاشق آفتاب هستم و اصلاً یکی از دلایلی که این کشور را انتخاب کردم به خاطر آب و هوایش بود. از طرفی نزدیک ایران است و خانواده هر وقت که بخواهند می‌توانند راحت به اینجا سفر کنند و این احساس امنیت و خوشحالی به من می‌دهد. من هیچ وقت در این کشور احساس غربت نکردم.

در اینستگرام گفتید زندگی پُرفراز و نشیبی داشته‌اید. دوست داریم بیشتر از شما بدانیم.
بله من زندگی پُر فراز و نشیبی را تجربه کردم. از همان زمانی که در یک منطقه جنگی در جنوب کشور در زمان جنگ متولد شدم و بعد از آن خانواده‌ام در خود ایران مهاجرت کردند. این‌ها سختی‌ها و فراز و نشیب‌هایی است که با آن روبه رو بودم و در زندگی من چالش بودند. اما اتفاقاً بابت آن خیلی خوشحالم و این مسبب همه چیزهایی شد که دوست داشتم و برای خودم موفقیت تعریف می‌کردم. اگر در رفاه و آرامش بودم و همه چیز برایم فراهم بود، امکان نداشت تا این حد برای به دست آوردنش تلاش کنم و از اینکه زندگی با تمام فراز و نشیب‌هایش این درس را به من داد، خیلی خوشحالم. این چالش‌ها باعث شد تا روی پای خودم بایستم و زنی مستقل باشم. این درس را خانواده‌ام به من دادند. نمی‌دانم چقدر آگاهانه بود، ولی به من آموختند که بدون در نظر گرفتن جنسیت باید مستقل باشم و برای چیزهایی که می‌خواهم تلاش کنم.

چه تصويری از عشق داريد؟
عشق اصل و اساس زندگی است و این دنیا و کائنات را به وجود آورده است. من به عشق اعتقاد دارم، اما در روابط، عشق باید همراه با منطق و آگاهی باشد و باعث پیشرفت زندگی افراد شود. به نظر من اگر عشق کورکورانه باشد و زندگی انسان بر پایه احساسات رقم بخورد، در اکثر مواقع نمی‌تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد. چقدر زیباست که عشق با عقلانیت، جسارت و آگاهی همراه باشد و دنیا را گلستان کند.

نظرتان درباره ازدواج و زندگی مشترک چیست؟
من زمانی با همسرم آشنا شدم و تصمیم به ازدواج گرفتم که سال‌ها مستقل بودم. هرگز برای اینکه از نظر مالی وابسته شوم، ازدواج نکردم. می‌خواستم تشکیل خانواده بدهم و صاحب فرزند شوم و معتقدم که خانواده یعنی همه چیز. حالا بعد از هفت سال زندگی مشترک پسرم به دنیا آمد و این‌ها برای من خیلی ارزشمند است. به نظر من این بسیار زیبا و ستودنی است و در دنیا معنای زندگی همین است. مدیریت چالش‌های زندگی مشترک باعث شد که من و همسرم به هم کمک کنیم و با هم رشد کنیم. فکر می‌کنم این معنای زندگی مشترک است.

حمايت همسرتان چه تاثيری روی كارتان داشت؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم اولین بار که در مورد موضوع مورد فعالیتم با همسرم صحبت کردم، خیلی استقبال کرد، اما در نهایت حمایت صددرصدش از همان اول کار نبود. واقعاً خودم از همان اول به شدت به کاری که آغاز کردم اعتقاد داشتم. می‌توانم بگویم که همسرم مدتی بعد برای این کار انرژی گذاشت و حمایتم کرد. او در تولید محتوا، تصویربرداری و اقدامات لازم به من کمک کرد و دوست داشت در این کار پیشرفت کنم و برایم خوشحال بود. اما خیلی مهم است که افراد خود را وابسته نکنند که بخواهند از اطرافیان تایید بگیرند. تاییدیه باید توسط خود فرد به خودش هدیه داده شود و با جدیت و استمرار و آگاهی ادامه یابد.

به جز مدرسه آداب معاشرت کار دیگری هم انجام می‌دهید؟
امروز مدرسه فارسی یک کار ۲۴ ساعته شده است و شغل دیگر من مادری است.

شعار مدرسه آداب معاشرت چیست؟
شعار مدرسه فارسی این است که «ما به‌عنوان یک فرد بهترین ورژن خود را زندگی کنیم». برخلاف تفکر عموم که فکر می‌کنند اجرا کردن قوانین اتیکت دست و پا گیر و سخت و قرون وسطایی است و یا اینکه به درد زندگی مدرن امروزی نمی‌خورد، معتقدم که در ابتدا باید بلد باشیم و یاد بگیریم در دنیا چه قواعد و اصولی برای روابط اجتماعی تعریف شده تا زندگی برایمان راحت‌تر شود.

شعار خودتان در زندگی چیست؟
شعار من در زندگی این است که جوری زندگی کنم که به خودم بدهکار نباشم و وقتی این دنیا را ترک کردم چیزی به این دنیا اضافه کرده باشم. باید یاد بگیریم که خودمان برای زندگی‌مان کافی هستیم. سعی می‌کنم بی‌توقع زندگی کنم و به جای اینکه منتظر باشم و دست روی دست بگذارم تا کسی من را خوشحال کند، یا برایم هدیه‌ای بخرد و زندگی مرفهی ایجاد کند، با تلاش، پشتکار، برنامه‌ریزی و تمرکز به آن دست پیدا کنم. بارها شکست خوردم و فراز و نشیب‌های بسیاری را در زندگی تجربه کردم و می‌کنم، اما همیشه به خودم یادآور می‌شوم که تو تنها خودت هستی و کسی نمی‌تواند غیر از خودت به تو در زندگی کمک کند.

روزانه چقدر زمان برای این کار اختصاص می‌دهید؟
مدیریت صفحه اینستگرام مدرسه فارسی یک کار 24 ساعته است. اصلاً فکر نمی‌کردم که این کار به این اندازه زمان ببرد. برای تولید محتوای غنی و به‌روز به زمان و مطالعه زیادی نیاز دارم. البته برای تولید تصویر باکیفیت به همراه تنظیمات درست نور از نظر بصری هم باید تلاش کرد. اینها همه باید انجام، تنظیم و به اشتراک گذاشته شوند و نیاز به زمان دارند. در نتیجه مدرسه فارسی کاری شبانه‌روزی است. برای اینکه بتوانم چیز جدیدی یاد بگیرم و آن را با زبان ساده‌ای به دیگران آموزش بدهم، ساعت‌ها در حال مطالعه هستم.

هدف‌تان در زندگی چیست؟
اهداف انسان‌ها در طی مرور زمان تفاوت پیدا می‌کند، اما امروز هدفم این است که چیزهایی که احساس می‌کنم توانایی‌اش را دارم به مخاطبانم یاد بدهم یا اینکه حداقل با سبک زندگی خودم به مردم اطلاع‌رسانی کنم، آن هم ارزش خانواده است. چیزی که متاسفانه در طی این سال‌ها در حال از بین رفتن است. ارزشی که هر روز در دنیا تبلیغ می‌شود و مردم به آن تشویق می‌شوند که اهمیت خانواده را بدانند، ولی متاسفانه در جامعه ما همه چیز کمی وارونه است و عقب‌گرد دارد. هدف دوم که مختص به امروز زندگی‌ام است، مربوط به پسرم می‌باشد که خداوند به من هدیه داده و بابتش خیلی خوشحالم. چون دلم می‌خواهد چیزهایی را که از افراد با تجربه‌تر و موفق در دنیا یادگرفته‌ام و کارهای بزرگی که انجام داده‌اند را به پسرم یاد بدهم، تا بداند چطور می‌تواند یک انسان خوب، با شخصیت، مودب و در عین حال با هوش اجتماعی بالا باشد. بداند که چطور باید در این جامعه مردسالاری که متاسفانه حاصل عدم آموزش است و در آن زندگی می‌کنیم، مودبانه با خانم‌ها رفتار کند. هدفم این است که این مدل رفتار را به پسرم یاد بدهم تا الگویی برای دیگران باشد و کم‌کم در نسل‌های آینده مردهای فوق‌العاده‌ای داشته باشیم و زندگی برابر را تجربه کنیم.

درباره خیریه فارسی برای ما بگویید؟
خیریه فارسی اقدامی است که به دلیل مشغله زیاد به فراموشی سپرده شد. اما شروعی بود تا همه جانبه به خانم‌ها کمک کنیم که بتوانند کسب و کارهای خانگی داشته باشند. اکثر خانم‌ها در این زمینه به صورت ریشه‌ای با مشکل مواجه هستند و این نیاز به تغییر قانون دارد. من فکر کردم چقدر جالب و به جاست که از خانم‌ها و کسانی که هنری دارند حمایت کنیم و یا به نحوی کمک کنیم تا هنری یاد بگیرند و بتوانند در خانه پول‌سازی کنند. برای این خیریه برنامه‌ریزی‌های زیادی انجام شد. هدفم این بود که این مساله را به نحوی در ایران ساماندهی کنم تا گروهی داوطلب شوند و از امکانات شبکه‌های اجتماعی من استفاده کنند و بتوانیم با همکاری، مدیریت و سرپرستی خود خانم‌ها، کارها و امور خیریه را در ایران انجام دهیم. امیدوارم در آینده این فرصت را داشته باشم که بتوانم فعالیت مدرسه خیریه فارسی را گسترش دهم تا هدفی که در این زمینه داشتم تحقق پیدا کند.

به نظرتان خانواده‌ها از چه سنی می‌توانند آداب معاشرت را به کودکان آموزش دهند؟
در دنیا از سن 5 سالگی که بچه‌ها می‌توانند صحبت کنند و خودشان قاشق و چنگال را به دست بگیرند و غذا بخورند، آموزش‌ها شروع می‌شود. البته یک سری چیزها از قبل توسط مادران به بچه‌ها آموزش داده می‌شود. ولی مدارس اتیکت در همه جای دنیا مثل آمریکا، سوئیس و انگلستان معمولاً با توجه به سن و سال بچه‌ها از پنج سالگی شروع به آموزش قوانین می‌کنند.

امروزه بسیاری از مردم زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. به نظرتان آداب معاشرت در دنیای مجازی چگونه باید باشد؟
بحث در مورد اتیکت دنیای مجازی بسیار مفصل است. در دنیایی هستیم که آزادی حق بیان وجود دارد. با اینکه افراد می‌توانند در پشت هویت غیر واقعی مخفی شوند و هر چیزی دوست دارند منتشر کنند، ولی اتیکت به ما می‌گوید که شما به‌عنوان یک انسان متمدن باید چیزی که شهامت بیانش را در دنیای واقعی دارید در دنیای مجازی هم بیان کنید. همچنین رعایت عقاید متفاوت افراد مختلف واجب است. اگر عقیده سیاسی، مذهبی و یا دینی خاصی داریم، اجازه نداریم خط فکری خود را به سوی افراد دیگر پرتاب کنیم. همه باید به عقاید هم احترام بگذارند. درست است که هویت ما می‌تواند در دنیای مجازی مخفی باشد، اما بسیار خوب است که ما شهامت داشته باشیم با هویت واقعی خود در این فضا فعالیت اجتماعی و حرفه‌ای خود را ادامه دهیم.

آیا آداب معاشرت بر روی اعتمادبه نفس تاثیر دارد؟
اتیکت کاملاً و مستقیماً روی اعتماد به نفس افراد تاثیر می‌گذارد. چون همانطور که گفتم اگر شما چیزی را بلد باشید اعتماد به نفس بیشتری پیدا می‌کنید. مثلاً اگر وارد یک رستوران ژاپنی یا چینی شوید و بلد نباشید چطور سوشی بخورید، طبیعتاً دچار استرس و اضطراب خواهید شد و این اعتماد به نفس شما را پایین می‌آورد. این در مورد موقعیت‌های مختلفی که افراد در آن قرار می‌گیرند نیز، صدق می‌کند. به طور کلی اتیکت جدا از کارهای عملی، به ما یاد می‌دهد که چطور روابط اجتماعی را بسازیم و ساماندهی کنیم. وقتی وارد جمعی می‌شویم به جای اینکه مشغول بازی با تلفن باشیم و از جمع فاصله بگیریم، بدانیم که چطور باید برای خود دوست پیدا کنیم و یا چطور با افراد غریبه صحبتی را آغاز کنیم. یا اینکه بلد باشیم و یاد بگیریم که چه لباسی مناسب چه مکانی است.

چگونه یک خانم می‌تواند یک خانم درجه یک باشد؟
از نظر من یک خانم درجه یک، خانمی است که بتواند بهترین ورژن خود را زندگی کند. خانمی که مستقل باشد و بتواند بدون وابستگی از پس زندگی بربیاد. بدون ترس و با جسارت کارهای جدید انجام دهد. بلد باشد چطور با افراد در اجتماع رفتار کند که مرز بین جدیت و صمیمت را در کار و روابط دوستانه‌اش تعیین کند. گذشته از این، اگر بخواهیم از نظر ظاهری بررسی کنیم، خانمی که بداند باید کجا و چگونه و چه اندازه آرایش کند و چطور لباس بپوشد و اتیکت رفتاری را رعایت کند، خانمی درجه یک است. البته نباید همیشه شماره یک باشیم، بلکه در هر صورت باید به خودمان احترام بگذاریم. خیلی از خانم‌ها خانه‌دار هستند، اما همین که یک خانم بلد باشد چطور خانه را مدیریت کند، با همسر و فرزندانش چگونه رفتار کند، چطور لباس بپوشد و از خود مراقبت کند، زنی درجه یک است. اهمیت به سلامت دهان و دندان، مدیتیشن، سلامت روح و روان و اهمیت دادن به سبک خوراک، تکنیک‌هایی هستند که یک خانم را از نظر اتیکت تبدیل به یک خانم درجه می‌کند و اصطلاحاً به یک خانم همه چیز تمام تبدیل می‌شود.

مهم‌ترین نکات در آداب معاشرت چیست؟
از نظر من آداب معاشرت یک لطف اجتماعی است که افراد می‌توانند به خود هدیه دهند. اتیکت به ما یاد می‌دهد که حقوق دیگران را رعایت کنیم. بدانیم حقوقمان چیست و از حقوق خودمان دفاع کنیم. کمک می‌کند آدم بهتری در زندگی باشیم. اتیکت یک لطف اجتماعی است که در شکل‌گیری شخصیت اجتماعی ما تاثیر دارد.

دوست دارید چه چیزی کاملاً از آداب ایرانی حذف شود؟
چیزی که در فرهنگ ایرانی اصلاً دوست ندارم فرهنگ دوروریی و تعارف کردن است. یعنی اگر توانایی‌اش را داشتم شاید این را حتی به صورت قانون در می‌آوردم که مردم بی‌جهت به هم تعارف نکنند. چون باید خودمان باشیم و خودمان را زندگی کنیم.

فرنو چه ويژگی خاصی دارد كه باعث شده الان به اينجا برسد؟
بلندپروازی، جسارت و اعتماد به نفسی که پدرم به من داد. فکر می‌کنم این موارد از جوانی به من کمک کرد که در هجده سالگی وارد اجتماع، کار و فعالیت شدم. پدرم هر چند فردی مذهبی بود و هست، ولی در حد توانش هر چه می‌گفتم و می‌خواستم انجام می‌داد و به خاطر جنسیت بین من و برادرم تفاوتی نمی‌گذاشت.

تاثیرگذارترين شخص در زندگی‌تان چه كسی بوده است و چرا؟
تاثیرگذارترین فرد در زندگی من خانم‌های مستقل دنیا هستند. زندگی نامه‌هایشان را مطالعه می‌کنم. برایم خیلی تاثیرگذار و جذاب هستند. همیشه باعث افتخارم بود که اکثراً قدرتمندترین زنان دنیا زنان مستقل هستند و از نظر فکری مثل آهن‌ربا من را به خود جذب می‌کردند.

دوست داريد چه تاثيری روی مردم داشته باشيد؟
واقعیت این است که مردم خودشان راه را برای افراد باز می‌کنند و راه را نشان می‌دهند. من کارم را با آموزش اتیکت شروع کردم. اما بعد از آن دیدم که خانم‌ها چقدر به مباحث اعتماد به نفس و عزت نفس علاقه و احتیاج دارند و مدام در این مورد سوال می‌کنند. چون این را در من دیده بودند و برایشان سوال بود که من چه کار کردم و چه راهی را رفته‌ام. من فکر می‌کنم در این حیطه و حداقل در زندگی شخصی خودم برای خانم‌ها خیلی الهام‌بخش بودم و توانستم کمک کنم تا قدرت و شهامت پیدا کنند و اعتماد به نفس و باور به دست آورند. بدانند همانطور که من با وجود همه محدودیت‌ها، فشارها و جامعه مشترکمان توانستم به آنچه می‌خواهم برسم، آن‌ها هم می‌توانند. من فکر می‌کنم بیشترین موضوعی که تا امروز حداقل روی مردم تاثیر داشته، همین موضوع اعتماد به نفس خانم‌ها است.

بزرگ‌ترين درسی كه در طول زندگی گرفتيد چه بوده؟
درس بزرگی که من تا به امروز گرفتم این است که باید صبور بود. من صبر را در زندگی یاد گرفتم. چیزی که متاسفانه در فرهنگ ایرانی مشکل است. مردم اصولاً می‌خواهند یک شبه ره صد ساله بروند و یک شبه پولدار شوند. می‌خواهند درس نخوانده دکتر و دانشمند شوند، البته نمی‌دانم ریشه‌اش از کجاست. فکر می‌کنند اگر مدرک لیسانس دارند باید در آن موقعیت کار کنند. کسی به آن‌ها یاد نداده که باید برای شروع هر کاری خاک آن را خورد و زحمت کشید و بیشتر از هر چیزی باید تجربه کسب کرد. قبل پولدار شدن باید یاد بگیریم که چه راهی را باید برویم و این جز با تجربه کردن و صبوری به دست نمی‌آید. موفقیت یک روزه به دست نمی‌آید، خاک آن را باید خورد، یک روزه و یک شبه بدست نخواهد آمد.

اولین موقعیت سختی كه در زندگی در آن قرار گرفتيد چه بوده؟
من سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشتم. اولین سختی و چالشی که با آن مواجه شدم، زمان انتخاب رشته بود. چون درسم خوب بود و دانش‌آموز پیگیری بودم پدرم به شدت با من مخالف بود و می‌گفت «باید در رشته تجربی یا ریاضی تحصیل کنی و نباید سراغ گرافیک و رشته‌های فنی‌و‌حرفه‌ای بروی». من آن موقع با خودم فکر می‌کردم اگر بخواهم ریاضی یا تجربی بخوانم، باید حدود ده تا دوازده سال درس بخوانم تا به کسب درآمد برسم. اما می‌دانستم با کار هنری خیلی سریع‌تر می‌توانم وارد بازار کار شوم و فعالیت اقتصادی‌ام را شروع کنم. ضمن اینکه روحیه بسیار آزادی‌خواهی داشتم و دلم نمی‌خواست خیلی درگیر درس و مشق بشوم. این اولین چالشی بود که پدرم برایم ایجاد کرد. برای اینکه در آزمون ورودی هنرستان که تعداد محدودی هنرجو را می‌پذیرفت، قبول شوم، سه ماه تمام از خانه بیرون نرفتم و به درس خواندن پرداختم. چون این شرطی بود که پدرم برای رفتن به مدرسه فنی‌و‌حرفه‌ای و هنرستان گذاشته بود. این یکی از چالش‌هایی بود که با آن روبه رو بودم. بعدها پدرم اعتراف کرد «چه خوب شد که دنبال علاقه‌ات رفتی». وقتی موفقیت من را در جهت قبولی دانشگاه و شروع به کار دید از تصمیمی که گرفتم خوشحال شد. اگر آن موقع برای تصمیمم نمی‌جنگیدم، شاید مسیر زندگی‌ام چیز دیگری می‌شد.

سرگرمی مورد علاقه فرنو چيست؟
سرگرمی من پیاده‌روی هر روزه است. یعنی ورزش هم به‌عنوان تراپی و هم به‌عنوان سرگرمی در زندگی‌ام جای دارد. سعی می‌کنم هر روز پیاده‌روی کنم. حتی در سفر روزی یک الی یک ساعت و نیم ورزش می‌کنم. ایران که بودم اسکواش کار می‌کردم. بعد از مهاجرت به دلیل نبود زمین اسکواش در نزدیکی محل زندگی‌ام رهایش کردم. دلم می‌خواهد دوباره موقعیتی برای شروع اسکواش و یا انجام تنیس به‌دست آورم.

وقتی خيلی بی‌حوصله باشيد چه كار می‌کنید و چطور به خودتان انگيزه می‌دهيد؟
معمولاً وقتی بی‌حوصله هستم، هیچ کاری نمی‌کنم. اصلاً سعی نمی‌کنم به خودم انگیزه بدهم. به خودم کمک می‌کنم و خودم را رها می‌کنم تا به مرور از بی‌حوصلگی دور شوم. به هر حال انسان دارای مودها و احساسات مختلف است که ممکن است با گوش دادن موزیک و یا دیدن فردی تغییر کند. زندگی افراد پُر از فراز و نشیب است. نیاز نیست همیشه در نقطه صد باشیم و همیشه انگیزه داشته باشیم. گاهی وقت‌ها همین بی‌حوصلگی‌ها مانند زنگ تفریحی است که به ما انرژی دهد تا دوباره شروع کنیم. اما نکته مهم این است که سعی کنیم مدت زیادی در مود بی‌حوصلگی نباشیم.

بيشترين سوالی كه در اينستگرام از شما می‌پرسند چيست؟
بیشترین سوالاتی که از من می‌شود سوالات خصوصی هستند. مثل فرنو چند سالت است؟ چند سال است که ازدواج کردی؟ همسرت چطور است؟ البته دوستانی که یک سال و نیم است که با من همراه هستند، خیلی با اتیکت شدند و می‌دانند که این سوالات شخصی است و چنین چیزهایی نمی‌پرسند. می‌دانند اگر کسی بخواهد، مسائل خصوصی زندگی‌اش را در حد و اندازه دلخواه، برای یک جمع چند صد هزار نفری بازگو می‌کند. ولی کسانی که به تازگی به صفحه من اضافه شده‌اند، دلشان می‌خواهد از زندگی خصوصی‌ام بیشتر بدانند. من دو صفحه دارم، در یکی معمولاً کارهای روزمره که انجام می‌دهم و به اشتراک می‌گذارم و در دیگری که صفحه اصلی مدرسه فارسی است مطالب آموزشی و مرتبط با کار منتشر می‌کنم.

صحبت و پيامی با خوانندگان مجله پُل دارید؟
حرف کلی‌ام خطاب به فالورهایم است که 99.9 درصد خانم‌ها هستند. آن‌ها باید باور کنند که بسیار قدرتمند هستند و این نیاز به یادآوری دارد. حتی خود من هم به کسی با انگیزه‌تر و پُرانرژی‌تر نیاز دارم، برای اینکه به او گوش دهم و این حقیقت برایم تکرار شود که می‌توانم هر کاری را انجام دهم. اگر دیگری توانسته، پس من هم می‌توانم انجام دهم. همه ما نیاز داریم یک نفر مثبت‌تر از خودمان به ما یادآوری کند که فوق‌العاده هستیم. روح بزرگی داریم که می‌تواند رشد کند و کارهای بزرگ و مهم در زندگی انجام دهد. ما فقط نیاز به یادآوری داریم. مواردی نظیر: «فرنو تو به ما انرژی دادی و باعث شدی به خودمان بیاییم و زندگی‌مان تغییر کرده است»، دایرکت‌هایی است که دریافت می‌کنم و همه آن چیزی است که هدفم بوده و می‌خواهم. چون من با سختی و تجربه توانستم به موفقیت دست یابم و کسی چیزی به من یاد نداد، تمام مسائلی را که یاد گرفتم از طریق مطالعه بوده است. البته فقط من نیستم که این انرژی را به افراد می‌دهم، افرادی که دور هم در مدرسه فارسی جمع شده‌اند، آنقدر انرژی‌های خوب و مثبت دارند و در زندگی من مثل معجزه بودند که شاید باور نکنید زندگی خود من را هم تحت تاثیر قرار دادند و بابت داشتنشان خوشحالم و لذت می‌برم. وقتی تغییرات کوچک و بزرگ و موثر زندگی‌شان را برایم می‌نویسند، بهترین و زیباترین و لذت‌بخش‌ترین تجربه برای من است.

نظرتان درباره مجله پُل چيست؟
واقعاً از تیم خوب و پیگیری که در خارج از کشور ساختید متشکرم. خیلی خوب می‌دانم که هماهنگی و برنامه‌ریزی برای مجله‌ای با این کیفیت چقدر سخت است. همه چیز عالی و حرفه‌ای است. واقعاً برایتان خوشحال هستم و از شما برای آگاهی، شعور و دانش بالای تیمتان ممنونم. اینکه سعی می‌کنید به مخاطبین اطلاع‌رسانی کنید و خوانندگان را با افراد موفق، خصوصاً خانم‌های موفق آشنا کنید و به آن‌ها بها می‌دهید، تحسین برانگیز و قابل افتخار است. من بسیار خوشحالم که با تیم شما کار می‌کنم. برایتان بهترین‌ها را آرزومندم و امیدوارم هر روز موفق‌تر از دیروز باشید و پیشرفت کنید.

این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید