پل گلدن گیت پلی معلق است که San Francisco را به Marin County متصل میکند و وقتی در سال ۱۹۳۷ افتتاح شد، بلندترین و طولانیترین پُل معلق جهان بود. این پل بهعنوان نمادی از قدرت و پیشرفت ایالات متحده شناخته شد و نقطه عطفی در تاریخ ساخت پُلهای معلق جهان مطرح شد. اگرچه بعدها پُلهای دیگری هستند که از نظر اندازه از پل گلدن گیت پیشی گرفتهاند؛ اما از لحاظ شکوه و عظمت مکانی، گلدن گیت غیر قابل مقایسه با پُلهای دیگر جهان است. گفته میشود که این پُل از نظر تعداد عکسهایی که گرفته شده، در بین پُلهای دیگر جهان بیرقیب است.
ساخت پل گلدن گیت
ساخت پل از سال ۱۹۳۳ آغاز شد، در سال ۱۹۳۷ به پایان رسید و در تاریخ ۲۸ می ۱۹۳۷ به روی وسایل نقلیه افتتاح شد. این در واقع زودتر از موعد مقرر و با هزینهای کمتر از هزینه تعیین شده بود. گلدن گیت با هزینهای بالغ بر ۳۵ میلیون دلار ساخته شد که بیش از ۵۰۰ میلیون دلار امروزی است. قبل از ساخت پل گلدن گیت، تنها راه ارتباطی بین San Francisco و Marin County استفاده از قایق بود.
در روز افتتاح این پُل، هزاران نفر حضور داشتند و به رقص و پایکوبی پرداختند. یک هفته تمام بیزنسهای محلی تعطیل بودند و بساط جشن برپا بود. رنگ این پُل نارنجی متمایل به سرخ است که به دو منظور انتخاب شده است، هم با محیط و طبیعت اطراف هماهنگی دارد و هم در مه و غبار بهتر دیده میشود. شبها پل گلدن گیت با رنگ طلایی نورپردازی میشود و انعکاس آن در آبهای خلیج، جلوهای جادویی ایجاد میکند.
هزینههای پل گلدن گیت
ساخت این پُل دشواریها و چالشهای خاص خودش را داشته است. از جزر و مدهای شدید، طوفان و هوای مه آلود گرفته تا خطر سقوط کارگران از روی سازه. با این حال، ساخت این شاهکار مهندسی فقط چهار سال طول کشیده است.
در سالهای رکود بزرگ اقتصادی، عوارض عبور از روی پل گلدن گیت۵۰ سنت بوده است که تقریبا برابر با ۹٫۵ دلار امروزی میباشد. البته عوارض پل این روزها هم با تورم افزایش پیدا کرده و در حال حاضر حدود ۹ دلار است. درآمد سالیانه پل از محل دریافت عوارض، بیش از ۱۴۵ میلیون دلار تخمین زده میشود.
آمار خودکشی در پل
همانقدر که این پُل جذاب است، میتواند ترسناک هم باشد؛ چرا که یکی از بالاترین آمارهای خودکشی را در جهان از آن خود کرده است. شاید آن داستان معروف را شنیده باشید که یک نفر خودش را از بالای پل گلدن گیت پایین میاندازد.
بعد که پلیس این واقعه را بررسی میکند، به نامه خودکشی او برخورد میکند که در آن نوشته بود «میخواهم خودم را از پل گلدن گیت پایین پرت کنم. اگر در مسیر حداقل یک نفر به من لبخند بزند، از این کار منصرف میشوم». پس بیایید لبخند بزنیم، شاید یک نفر قبل از رسیدن به یک پُل دیگر، نظر خود را تغییر دهد.