بیوگرافی امیر جمشیدی
همیشه ذهنم دنبال یک داستان است. امیر جمشیدی عکاس 28 ساله ایرانی است که ۱۱ سال است در حرفه عکاسی فعالیت دارد. امیر در رشته مهندسی کامپیوتر نرمافزار در ایران تحصیل کرده و بعد از مهاجرت، در پاریس به رشته عکاسی روی آورد. او همچنین در میلان، فشن استایل را دنبال کرد و از همان زمانی که در اروپا اقامت داشت، به صورت حرفهای شروع به همکاری با مجلات مختلف، آژانسهای مدلینگ و برندهای متفاوت کرد. مجلات LOfficiel، Marie Claire، Vogue، LUCY’S
و Afrostyle magazine آمریکا نمونه مجلاتی هستند که امیر با آنها کار کرده است. همچنین او در حال همکاری با آژانسهای معتبر دنیا در پاریس، میلان، وین، بوداپست و بارسلونا نیز میباشد. خواننده مصاحبه امیر جمشیدی باشید تا از مسیر شغلی و تجربیاتش در این راه مطلع شوید.
از نظر شما چه چیزهایی برای یک عکس باکیفیت و حرفهای اهمیت دارد؟
به نظرم فاکتورهای زیادی وجود دارد، ولی اگر بخواهم مهمترین آن را نام ببرم، میتوانم بگویم که قبل از شروع یک پروژه عکاسی، ایده و دلیل خلق آن اثر از همه چیز مهمتر است. اگر ما یک زیربنا و یا ایدهای قوی داشته باشیم، میتوانیم آن عکس را به سمت کیفیت بالا و حرفهای هدایت کنیم.
شما قبل از فشردن شاتر چه چیزهایی را چک میکنید؟
ابتدا توجه میکنم که آیا صحنه و لوکیشنی که چیده شده به چیزی که من میخواهم نزدیک است یا خیر. همچنین برای تفهیم ایده کار به مدل، صحبت کوتاهی با وی خواهم داشت تا بتوانم به او بگویم که باید چه حس و حالی را انتقال بدهد. سپس شرایط نور و دوربین را کنترل میکنم و بعد شروع به عکاسی میکنم.
امضای کار شما چیست؟
به نظرم امضای کار من، تکنیک یا چیزهایی نیست که میتوان در دانشگاه یا بعد از مدتها کار به صورت تجربی کسب کرد. بلکه امضای کار من چیزهایی است که در ذهنم میگذرد. به نظر من ذهن هر انسانی میتواند مثل اثر انگشت، یونیک و خاص باشد. همچنین همیشه ذهن من دنبال یک داستان است. اگر بخواهیم امضای کارم را به صورت خاص بررسی کنیم، میتوانم بگویم داستانهاییست که در ذهن من میگذرد و دوست دارم آنها را در قالب عکس نشان بدهم.
برای کدام برندها عکاسی کردهاید و کدام یک برایتان دوستداشتنیتر بود؟
من با برندهای مختلفی در اروپا و حتی آسیا کار کردم. ولی اگر بخواهم یک برند را نام ببرم، آن برند، کیش مارک است. به دلیل اینکه واقعاً طراحیهای یونیک و خاصی دارد و به سبکی که من در فشن کار میکنم، بسیار نزدیک است.
عجیبترین لوکیشن عکاسی که تا به حال عکاسی کردید کجا بود؟
به واسطه سالهای طولانی که کار کردهام، لوکیشنهای عجیب و زیادی در کشورهای مختلف دیدم. ولی اگر بخواهم دو مورد را برایتان ذکر کنم، یکی مزرعهای بود که حدوداً یک سال پیش در آن عکاسی کردم. وقتی وارد این مزرعه شدم، دیدم از هر نوع حیوانی که تصور کنید، در این مزرعه وجود دارد و این برایم خیلی جالب بود. ارتباط بین مدل و حیوانات باعث خلق یک سری عکسهای جذاب شد. همچنین باید بگویم یکی از لوکیشنهای عجیب در عکاسی، سفرم به مسکو بود که در قسمتهای مربوط به اتحاد جماهیر شوروی که الان به صورت موزه درآمده، کار کردم. در این مکان چندین عکاسی انجام دادم که واقعاً عجیب، کمی سخت و در عین حال جذاب بود.
آیا شخص خاصی هست که دلتان بخواهد از او عکاسی کنید؟
فکر میکنم همه توقع دارند، اسم یک مدل و یا تاپ مدل را ذکر کنم. بله عکس گرفتن از آنها را هم دوست دارم. ولی واقعاً یکی از آرزوهایم این است که بتوانم از Matthew McConaughey عکاسی کنم. چون یکی از بازیگران موردعلاقه من است و به نظر من اکتها و نوع برخوردش، چه در بازیگری و چه در عکاسی، میتواند فوقالعاده باشد.
از بین تمام ابزارهای کارتان کدام یک برای شما از همه مهمتر است؟
همه ابزارهایم برایم مهم هستند و دوستشان دارم. به همه آنها به چشم بچههایم نگاه میکنم. نکته جالبی که لازم به ذکر میباشد این است که من در این یازده سال، از اولین دوربین، لنز و نوری که داشتم تا به حال که چندین دوربین دیگر خریداری کردم، همه را نگه داشتهام. نه هیچوقت آنها را فروخته و نه تعویض کردهام. چون همه این دوربینها و لنزها برایم یادآور خاطرات زیبا و قشنگی هستند و هر وقت که میبینمشان این خاطرات برایم مرور میشوند.
فقط میتوانید از یک لنز استفاده کنید، آن کدام لنز است؟
اگر فقط حق استفاده از یک لنز را داشته باشم، ۸۵ میلی متر یک و دو را انتخاب میکنم.
به کدام شاتتان بیشتر از همه افتخار میکنید؟
من همه عکسهایم را دوست دارم و عاشقشان هستم ولی اگر بخواهم به یک پروژه اشاره کنم، پروژه عکاسی در مزرعه با حیوانات است که در Lucy’s magazine چاپ شد و در Vogue نیز استفاده شد.
چه توصیههایی برای عکاسی با موبایل دارید؟
به لطف پیشرفتی که تلفنهای هوشمند در زمینه عکاسی داشتهاند، عکس گرفتن به کار راحتی تبدیل شده است. ولی به نظر من کاربران باید بیشتر به کادربندیها در عکس دقت کنند و برای عکاسیهایشان ایدهپردازی کنند. آن زمان است که میتوانند عکسهای جذابی بگیرند.
روی کامپیوتر کدام برنامه ادیت را بیشتر استفاده میکنید؟
من تمام عکسهایم را با Photoshop و Lightroom ادیت میکنم البته بسته به عکس و رنگ و لعابی که از آن عکس میخواهم.
وب سایت عکاسی مورد علاقه شما کدام است؟
من بیشتر وبسایت Vogue Italia و Vogue Paris را بررسی میکنم. و البته اگر عکاس خاصی را مد نظر داشته باشم، او را از طریق اینستگرام دنبال میکنم.
کتاب مورد علاقه شما درباره عکاسی چیست؟
کتابهایی که کارهای عکاسان معروفی مثل Richard Avedon یا Peter Lindbergh را منتشر کردهاند، که میتوان علاوه بر عکسها، تاریخ و مکان عکسبرداریهایشان را نیز در آن مشاهده کرد.
کار کدام عکاس بینالمللی را دوست دارید؟
من کار Richard Avedon و Peter Lindbergh را خیلی دوست دارم.
این شغل چه چیزهایی را در شما تغییر داد؟
فکر میکنم خیلی چیزها را در زندگی من تغییر داد. باعث شد دایره انسانهایی که در زندگی میشناسم افزایش پیدا کند و روابط اجتماعیام قویتر و بهتر شود. این فرصت را داد تا فرهنگها و شخصیتهای مختلف را در کشورهای مختلف بهتر بشناسم. بتوانم ایدهها و افکاری که در سر دارم را اجرا کنم و قدرت اجراییم بیشتر شده است. از همه مهمتر برایم این است که بتوانم بدون صحبت کردن، افکار ذهنم را به افرادی که حتی یک بار هم مرا ندیدهاند برسانم و بتوانم با هنرم با آنها صحبت کنم.
الگوهای قدیمی و جدید شما در عکاسی چه کسانی هستند؟
بیشتر الگوهایم قدیمی هستند، مثل Richard Avedon، Peter Lindbergh و Helmut Newton. از عکاسان جدیدی که سبکشان را دوست دارم، میتوانم Mario Testino را نام ببرم.
منابع الهام شما برای این شغل چه چیزهایی هستند؟
منابع الهام من بیشتر عکسهای عکاسان قدیمی بوده و فیلمهایی که میدیدم. مخصوصاً فیلمهایی که توسط کارگردانان خوب دنیا نظیر Martin Scorsese و Christopher Nolan ساخته شده باشند. نوع نورپردازی و زاویه دیدشان همیشه برایم جذاب بوده و به من کمک کرده است.
نظر شما درباره عکاسانی که در چندشاخه کار میکنند چیست؟
من به شخصه زیاد موافق این نیستم که یک عکاس، در زمینههای مختلف عکاسی کار کند. به نظر من عکاس باید در یک شاخه به صورت حرفهای فعالیت کند و به نتیجه برسد. یعنی اگر عکاسی در زمینه Wedding کار میکند در همان شاخه قوی باشد. اگر عکاسی در زمینه تولید و صنعت فعالیت دارد، در همان زمینه، فرد بسیار خلاق و موفقی باشد و ذهن و تمرکزش را روی یک شاخه بگذارد.
در دوران کرونا چه کارهای عکاسی انجام دادید؟ و به نظر شما این محدودیتها چه اثری بر کار شما داشته و خواهد داشت؟
به نظر من کرونا نه تنها بر کار من، بلکه بر همه کارهای دنیا تاثیر گذاشته است. اما تاثیری که در حرفه عکاسی داشت، خیلی کمتر از مشاغل دیگر بود. چون در زمانی که کرونا شیوع پیدا کرد، توانستم عکاسیهای زیادی انجام بدهم. زیرا شهر و لوکیشنها بسیار خلوتتر بود و من راحتتر میتوانستم ایدههایی که دارم را اجرا کنم. همچنین چون برندها به آنلاینشاپ و فروش اینترنتی روی آوردند باعث شد که نیازشان به عکس و ویدئو بیشتر احساس شود و برای کار من مشتری بیشتری وجود داشته باشد. اما برنامهریزیها و کارهای اجرایی برای اینکه بتوانیم یک تیم را در کنار هم نگه داریم و در عین حال پروتکلهای بهداشتی را هم رعایت کنیم، کار را سختتر میکند.
دنیای پس از کرونا را چطور میبینید؟
به نظر من دنیای بعد از کرونا هیچوقت شبیه دنیای قبل از آن نخواهد بود. چون در این زمان برایمان اتفاقات و تجاربی پیش آمد که عادتهایمان را تغییر داده و اگر این تغییرات و عادتها دوباره بخواهند تغییر کنند، پروسه سخت و طولانی را به همراه دارد. بنظرم سیستم کاری در جهان بعد از کرونا، اصلاً شبیه قبل نیست و کلاً تغییر خواهد کرد.
نظرتان درباره مجله پُل چیست؟
صادقانه باید بگویم که زیاد با مجلات ایرانی ارتباط نداشتم و مطالعه نکرده بودم. اما بعد از اینکه وبسایت مجله پُل را بررسی و مطالعه کردم، دریافتم که مجله بسیار خوبی است. چون مجله پُل باعث شده تا مردم بتوانند هنرمندان ایرانی، ایرانیان موفق، بلاگرها و… را بهتر بشناسند و اطلاعات مفیدی در موردشان داشته باشند و به آنها نزدیکتر شوند. این مجله باعث نزدیکتر شدن هنرمندان و آرتیستها و مردم به همدیگر شده است. همچنین غیر از بخش هنرمندان، اطلاعات مفیدی در زمینههای مختلف نیز در اختیار مخاطب گذاشته و باعث شده ایرانیان موفق و هنرمندان داخل و خارج از کشور بهتر شناخته شوند. من برای مجله خوب پُل آرزوی موفقیت دارم.