سیاوش جلالی که بیشتر مردم او را با نام مستعار سیجل میشناسند، یکی از رپرهای جوان و موفق ایرانی است. سیجل کارش را با گروه زدبازی آغاز کرد. به خاطر جسارت کلام و پرداختن به مسائل روز، از همان ابتدا نقدهای زیادی از این گروه رپری شد؛ اما اعضای آن همچنان پرقدرت رو به جلو پیش میروند و شاهد درخشش بیشتر آنها هستیم. سیجل به تازگی به همراه دوستانش، کنسرتی را در استانبول برگزار کرد و خوشبختانه فرصتی شد تا افتخار یک مصاحبه حضوری با او را داشته باشیم. از او برای این همکاری و پذیرفتن دعوتمان متشکریم. میتوانید ویدئوی این مصاحبه جذاب را در صفحه اینستاگرام پل به آدرس POLMAGAZINE مشاهده کنید. آنچه در ادامه میخوانید داستان تغییر مسیر و سفر هیجانانگیز سیجل از دنیای شیمی و آزمایشگاه به دنیای موسیقی و رپ و استودیو است.
کجا و در چه رشتهای تحصیل کردهاید؟ چرا؟
در پاریس لیسانس شیمی گرفتم و بعد به جنوب فرانسه و شهر تولوز (Toulouse) رفتم و آنجا هم فوقلیسانس مهندسی فرآیند را گرفتم. در رشته ریاضی و فیزیک قوی بودم، فرانسه را هم خوب حرف میزدم؛ اما نه آنقدری که سراغ رشتههایی مانند حقوق بروم. در آن زمان صنعت پتروشیمی ایران رو به رشد بود و فکر میکردم تحصیل در این رشته انتخاب خوبی است.
چرا موسیقی نخواندید؟
چون از بچگی فکر میکردم بیشتر کسانی که موسیقی میخوانند پولی درنمیآورند. از طرفی میدانستم که لزوماً نیازی به تحصیل در این رشته ندارم و میتوانم آن را غیرآکادمیک و در کنار تحصیلم بیاموزم. شاید بیشتر مباحث مهندسی را فراموش کرده باشم، اما منطق و کنترل موقعیت در زندگی را مدیون تحصیلاتم هستم؛ اتفاقاً این چیزها در حرفه موسیقی بسیار کمککننده هستند. به همه هنردوستان پیشنهاد میکنم که سراغ رشتههای مهندسی بروند، چون در زندگی هنریشان کمک کننده خواهد بود.
چرا سراغ سبک رپ رفتید؟
یکی از دشمنان رپ بودم. وقتی در مهمانیها دوستانم با پیانو آهنگهای Eminem را مینواختند، من به بالکن میرفتم که این چیزها را نشنوم. یک سال در پاریس به من خیلی سخت گذشت، تا اینکه من با علیرضا جیجی آشنا شدم و او مرا به زور برای تماشای فیلم Mile 8 برد که شخصیت اول آن را Eminem بازی میکرد. بعد از آن فیلم توانستم التهاب درونیام را در قالب رپ پیاده کنم.
از دوران تحصیل خاطرهای دارید؟ همکلاسیهایتان چه واکنشی به رپر بودن شما داشتند؟
بهترین خاطره همان همراهی با علیرضا برای تماشای فیلمی است که گفتم. همکلاسیهای فرانسویم میدانستند که رپ میکنم؛ اما چون شروع این جریان ۵ هزار کیلومتر آن طرفتر در ایران و در فرهنگ و جغرافیای دیگری بود، درک درستی از آن نداشتند.
تا کی ایران بودید؟
من دقیقاً وسط دوران پیشدانشگاهی به پاریس رفتم. فکر میکنم ۱۶ سال قبل بود.
اصلیترین نقش شما در آهنگها چیست؟
معمولاً شروع آهنگ و انتخاب بیتها، کروس، انتخاب خوانندههای کروس هر بخش و… با من است. در ادامه بچهها واقعاً محشر به پا میکنند و معمولاً علیرضا کار را تمام میکند. صحبت با برنامهگذارها، جذب اسپانسر و… را نیز معمولاً من به عهده میگیرم. فکر میکنم این چیزها به خاطر همان خلق و خویِ مهندسیِ من است.
(جِی و لِی و سیج) تا کجا پیش میروند؟
این ترکیب برای آلبوم ستاره بازی ساخته شد؛ چون نمیتوانستیم بگوییم آلبومِ علیرضا جی جی و بهزاد لیتو و سیجل. فعلاً برنامهای برای آینده این گروه نداریم.
لذتبخشترین همکاری شما با چه کسی بوده است؟
بهترین همکاریها با بچههای تیم خودمان بوده است. همکاری با سپهر خلسه را هم بسیار دوست دارم؛ چون کارهای مشترکمان خیلی عمیق میشوند.
بخشهای خوب و بد رپر بودن چیست؟
در ایران طوری با رپر برخورد میکنند که انگار تروریست یا خلافکار حرفهای است. در صورتی که رپ فقط سبکی است که شاید گروهی از آن خوششان نیاید. رپرهای ایرانی به بیشتر چیزهایی که میخواهند نمیرسند، هر چند بسیار تلاش میکنند. از خوبیهای رپر بودن عشقی است که مردم در کنسرتها به رپر میدهند. جوانان ایرانی در تمام دنیا به نوعی هوای ما را دارند و کارمان را راه میاندازند. بهترین چیز برای خودم این است که توانستم خاطرهای برای نسل جدید بسازم. خاطرهسازی قیمتی ندارد. افتخار میکنم که جزیی از زندگی آنها هستیم.
چالشیترین موزیکی که ساختید کدام بوده است؟
برای ما آن آهنگهایی سخت بودند که نمیدانستیم مخاطب قرار است چطور با آنها برخورد کند. نمیدانستیم که مردم آن را میپسندند یا نه.
ذات رپ پرداختن به موضوعات مختلف است؛ اما شما با نگرشی تازه به این موضوعات پرداختید. فکر میکنید این نگرش جدید عامل موفقیت شما بود؟ یا دلایل دیگری دارید؟
علت فراگیر شدن کار ما، ارائه چیزی درست در موقعیتی درست بود. به طور اتفاقی آدمهایی دور هم جمع شدند که هر کدام استعداد خوبی داشتند. یکی ایدهپرداز خوبی بود، یکی موزیسین خوبی بود، یکی صدای خوبی داشت و… علاوه بر این ما همیشه خودمان را به چالش میکشیدیم تا موضوعات روز را مطرح کنیم. از شنیدن موزیکهایی که در مورد شکست عشقی بود خسته شده بودیم. ما تصمیم گرفتیم چیزی که هر روز زندگی میکنیم و میبینیم را وارد هنر کنیم. هر روز ما متفاوت بود؛ یک روز خوشحال بودیم، یک روز عصبانی، یک روز میخواستیم تا صبح مهمانی بگیریم، یک روز عاشق بودیم و… . با تیمی که داشتیم میتوانستیم همه این چیزها را تجربه کنیم. میخواستیم برای اولین بار صدای نسل ما شنیده شود؛ از موضوعاتی که خوانندهها ۴۰ سال میخواندند خسته شده بودیم و فکر میکردیم این صدای نسل ما نیست.
تکست آهنگها از کجا متولد میشوند؟
سوال خوبی است. نظرپردازی در مورد متن آهنگها، کوروس آنها و جهتی که به آن سمت میرویم را بیشتر خودم انجام میدهم. وقتی سهراب دست به کار میشود، حتی تا مرز کشتن تکست هم میرود. اگر نسیم در آن کار باشد، سطح کار را کلاً تغییر میدهد و در نهایت علیرضا کار را به بهترین نحو تمام میکند. ممکن است در تاکسی در حال فکر کردن باشم و حسی به من دست بدهد یا در یک مکالمه چیز جالبی بشنوم؛ آن را روی بیت پیاده میکنم و اگر نتیجه خوب باشد، تبدیل به آهنگ میشود.
کدام آهنگ امضای سیجل است؟
سوال سختی است. به نظرم سیجل یک سبک یا شخصیت ندارد که بتوانم آن را معرفی کنم. از روز اول با آهنگ (من چِتم) شروع کردم؛ یک زمانی لقب سلطان احساس برای آهنگهای عشقی را داشتم، بعد هم القاب دیگری داشتم که به خاطر خواندن بخشهای خاص آهنگها بود. بُعدهای مختلفی داشتم و برایم سخت است که یک آهنگ و سبک را انتخاب کنم.
به نظر شما به جز آهنگ (تابستون کوتاهه)، کدام آهنگ باعث شد شما شناخته شوید؟
به نظرم آهنگهایی که اصلاً با عرف جامعه هماهنگ نبودند، بیشتر از همه شنیده شدند. مثلاً آهنگ (سیاه مث برف) یا (پلنگ) و…
برخی منتقدان معتقدند که بعضی از شعرهای شما حاوی الفاظ زن ستیزانه است؛ شما نیز در پاسخ موزیک (پُر نی حرفا) را ساختید. به نظر شما این انتقادات ریشه و اساس درستی دارند؟
به نظرم ما در بیشتر آهنگها جایگاه همسر، دوست دختر و در کل خانمها را بالا میبریم. اگر برخی از بخشها این حس را منتقل میکنند، باید بگویم که آن بخشها بازگو کردنِ جنبه Fun یا سرگرمی زندگی جوانان هستند و ما قصد بدی نداریم. در ضمن این ذات رپ است که به این موضوعات بپردازد. نمیخواهیم بگوییم مردان بهتر هستند یا زنان. به نظر ما خیلی لوس است که همیشه درباره برابری زن و مرد حرف بزنیم، چون این موضوع در زندگی همه ما پذیرفته شده است و نیازی نیست که مستقیم به آن بپردازیم. همانطور که میدانید ما در زندگی شخصی خودمان همسران خوبی داریم.
فکر میکنید هنرمند از هنرش جداست؟
این موضوع یکی از داستانهای بسیار داغ خانه ماست. برای مثال وقتی موزیک یک خواننده را میشنویم، ممکن است یکی از اعضای خانواده بگوید که من این خواننده را به خاطر اخلاقش دوست ندارم، اما من همیشه میگویم اثر مهم است. اهمیتی نمیدهم که پیکاسو انسان خوب یا بدی بوده است، من اثرش را دوست دارم. جایگاه هنر و هنرمند جداست؛ اما اگر اخلاق هنرمند خوب باشد تاثیر مثبتی روی هنرش دارد.
اگر منتقد به شما بگوید که موضوعاتی که در موردش حرف میزنید اخلاقی نیستند، آیا این را به عنوان نقد میپذیرید؟
اینکه چه موضوعی اخلاقی هست یا نیست، خودش سوال بزرگی است. اخلاق در نظر هر کسی یک چیزی است. آیا کسی که هر سال به حج میرود، اما دزد است آدم خوبی است؟ فکر میکنم موزیک ما فقط انعکاس چیزی است که در جامعه جوان ایران وجود دارد. ما سعی میکنیم تمام جنبههای این موضوع را پوشش دهیم و بخش جدی و طنز موضوعات را در کنار هم و به جا استفاده میکنیم. حالا شاید اخلاق از نظر دیگران چیز دیگری باشد که ما زیاد با آن موافق نیستیم.
در اینستاگرام عشق زیادی به همسرتان ابراز میکنید. چه شد که عاشق شدید و ازدواج کردید؟
(با خنده و به شوخی): سوالات شخصی نپرسید… شوخی میکنم. ۸ سالی میشود که نازنین و من، یکدیگر را میشناسیم و چند سالی است که ازدواج کردهایم. او همیشه مانند نوری در لحظات تاریک و سیاه زندگی من بوده است. خیلی با هم بگو و بخند داریم و بسیار با هم دوست هستیم. در شبکههای اجتماعی زندگیمان را به اشتراک میگذاریم و نازنین هم بخش مهمی از زندگی من است.
تعریف شخصی شما از عشق چیست؟
نگاه کردن و حرکت با هم به یک مقصد و به یکسو، بهترین تعریفی است که از عشق واقعی پیدا کردهام. به نظرم عشق واقعی روز به روز بیشتر میشود و صلح بیشتری به روح و جان آدم میآورد. (با خنده): باید حرفهایم را در یک کتاب چاپ کنید؛ مجله برایش کافی نیست.
کنسرت استانبول چطور بود؟
شب واقعاً به یادماندنی و معرکهای بود. امیدوارم به همه خوش گذشته باشد؛ به خصوص کسانی که از ایران آمده بودند. برنامهگذارمان یعنی تیم بانگ خیلی خوب عمل کردند. همه چیز عالی بود. چند ماه دیگر قویتر برمیگردیم.
نظر شما در مورد شهر استانبول چیست؟
استانبول بالا و پایین زیاد دارد. در این سفر بیشتر از همیشه از استانبول خوشم آمد. مرا یاد محله رسالت و پل پارک وی تهران میاندازد. دو فرهنگی (اروپایی-اسلامی) بودن شهر را خیلی دوست دارم. این دو فرهنگ با صلح و صفا کنار هم زندگی میکنند. دلم میخواهد این را در ایران هم ببینم.
بهترین شهری که در آن کنسرت داشتید کجا بوده است؟
استانبول. کنسرتهای استانبول به خاطر نزدیکی به ایران، حال و هوای خوبی دارند. قبلاً کنسرتهای دبی هم بسیار پرشور بودند، اما حالا توریستهای ایرانی در دبی کمتر هستند. کنسرتهای کانادا هم حال خوب خودشان را دارند.
سال ۲۰۱۹ باز هم کنسرت برگزار میکنید؟
دو ماه دیگر در روزهای سوم و چهارم اکتبر به ترتیب در تورنتو و ونکوور کانادا کنسرت خواهیم داشت. در این کنسرت جیجی، امجی، نسیم، خلسه و من حضور داریم. امیدواریم اونجا دورهم خوش بگذرانیم.
بامزهترین اتفاقی که در کنسرتها افتاده چه بوده؟
اتفاقات سورپرایزی زیادی داشتهایم. یکی از اتفاقات شخصی جالبی که برایم افتاد این بود که دخترداییم که فقط ۶ سال دارد را به کنسرت راه نداده بودند. او را وارد سالن کردیم. وسط اجرا به اطرافیانش میگوید که چرا سیاوش آنقدر دور است؟ در صحنه بعدی دیدم که او جلوی استیج است و دستش را به سمت من دراز کرد. نمیدانم چطور خودش را به آن جلو رسانده بود؛ اما از جسارتش خوشم میآید و بسیار دوستش دارم.
یک روز سیجل چطور میگذرد؟
روزهای کاری از ساعت ۹ تا ۵ سرکار هستم. بعد از کار تا ساعت ۸ به موزیک و کارهای عقب افتاده رسیدگی میکنم. معمولاً از ساعت ۷:۳۰ که از خواب بیدار میشوم تا ساعت ۸ شب درگیر هستم. آخر هفتهها خوش میگذرانیم. شنبهها هم استراحت میکنم.
سیجل چطور حال خوبش را میسازد؟
وقتی چیزهای منفی سراغم میآیند، سعی میکنم افکارم را مثبت کنم. به این فکر میکنم که چطور میتوانم بهترین استفاده را از موقعیتهای بد داشته باشم. نازنین، دوستانم، زندگی کردن، بیرون رفتن و تفریح حالم را خوب میکنند.
اگر نتوانید بخوانید، سراغ کدام علاقهتان میروید؟
خیلی دوست دارم یک کتاب بنویسم. یک سوم یک کتابی را نوشتهام، اما به خاطر مشغله زمان کافی برای تمام کردنش ندارم. دوست دارم سراغ کاری بروم که در آن خوب عمل میکنم؛ یعنی همین ایدهپردازی و نوشتن و پرورش فکر و… . امیدوارم روزی کتابم چاپ شود و شما هم آن را بخوانید.
نصیحتی برای سیجل ۱۰ سال قبل دارید؟
فکر میکنم تصمیم اشتباهی نگرفتهام. شاید باید به برخیها کمتر اعتماد میکردم یا کمتر به آنها خوبی میکردم؛ اما در نهایت همین تجربهها مرا به آدمی که هستم تبدیل کرده است. هیچ وقت نمیخواهم اتفاقات بد گذشته را پاک کنم؛ چون تمام آنها باعث شد من فردی شوم که تحمل سختیها را دارد.
در کتاب زندگی شما، بزرگترین موفقیتتان چه بوده است؟
خوشحالم که توانستیم یک بُعد دیگر به موزیک ایرانی اضافه کنیم و نسل بعدمان هم سبک ما را پیش گرفتند. میخواهم بعد از ما بنویسند که ما موزیک ایران را عوض کردیم و این قابلیت را به مردم دادیم که با زبان محاورهای خودشان، موضوعات روز را مطرح کنند و فراتر از چارچوبهای قدیمی بروند. ماندگار بودن اسمم در فرهنگ و ذهن آدمها بزرگترین آرزوی من است.
رازی در مورد سیجل وجود دارد که بخواهد به طرفدارانش بگوید؟
وقتی حالمان خوب است یا در مهمانی هستیم، دوست دارم آهنگهای ساسی مانکن را گوش کنیم. سبکهایمان با هم متفاوت است؛ اما قبول دارم که او در سبکش بهترین است.
شما بهترین ۳ ماه سالتون رو چطور میگذرونید؟
وقتی درسم تمام شد، متاسفانه بهترین ۳ ماه سال هم تمام شد. الان هر ماه در فصل تابستان یک تعطیلات یک هفتهای یا ۱۰ روزه با خانواده و دوستان داریم. در لندن از شدت باران حسابی خیس میخوریم؛ به همین دلیل برای تعطیلات بیشتر سمت مقاصد آفتابگیر میرویم.
شعار سیجل در زندگی چیست؟
> هیچ مشکلی بدون راه حل وجود ندارد، فقط باید راه حلش را پیدا کنیم.
نظر شما در مورد مجله پل چیست؟
من به تازگی با این مجله آشنا شدم و متوجه شدم که بسیاری از دوستانی که میشناسم با شما همکاری داشتهاند. چیزی که در مورد پل دوست دارم، حرفهای بودن شماست که خودم هم امروز تجربهاش کردم. خیلی متشکرم که این موقعیت را برای گفتوگویی صمیمی به من دادید.
صحبتی با مخاطبان خودتان و مجله پل دارید؟
تنها چیزی که میخواهم بگویم این است که خودتان باشید. شرایط فعلی ایدهآل نیست و همه مشکلاتی داریم؛ تنها کسانی که میتوانند شرایط را تغییر دهند ما هستیم. از چارچوبهای معمول بیرون بیایید و چارچوبهای خودتان را بسازید. همه سراغ یک شغل نروید، در هر شغلی هستید بهترین باشید.