زندگینامه کارل لاگرفلد
Karl Lagerfeld پدربزرگِ پرقدرت دنیای مد، به تازگی دنیای فشن را ترک کرده است. مرگ او شوکی برای همه هنرمندان بود و بیشتر کسانی که با او در ارتباط بودند به مرگ او واکنش نشان دادند. دوناتلا ورساچی، مدیر برند ورساچی در اینستاگرامش نوشت: «لاگرفلد منبع الهام من و برادرم بود.» کارل لاگرفلد ترندهای دنیای مد را خلق نمیکرد، او خودش ترند بود. کاری را ارائه میداد که تمام دنیا تماشایش میکردند و تمام تصورشان به هم میریخت و تصورات جدید درباره مد در ذهنشان به وجود میآورد.
او تاثیرگذارترین فرد در مد جهانی بود؛ زیرا برای برندهای مطرحی مانند شانل و فندی طراحی میکرد. همیشه در شوهای مد شانل حضور مییافت، اما عدم حضورش در شوهای اخیر گمانهزنی درباره وخیم بودن حالش را تقویت کرد. شانل علت غیبت کارل لاگرفلد در شو را ضعف عمومی او اعلام کرده بود. ۸۵ سال سن داشت، اما همواره به روز بود و چیزهای جوانپسندی طراحی میکرد. تا آخر عمر حتی به بازنشستگی هم فکر نکرد. در مصاحبهای گفت: «من هنوز مناسب سطل آشغال نیستم و میخواهم تا آخر عمر کار کنم؛ زیرا خوششانس هستم و کار مورد علاقهام را دارم.» انگیزهای داشت که تا پایان عمر سرپا نگهش داشته بود.
کارل را معمولاً در کنار مدلهای قد بلند، خوش اندام و زیباروی شانل دیدهایم. آنها احترام خاصی برای پدربزرگ خوش ذوق شانل قائل بودند. دستکش بدون انگشت، موهای دم اسبی، عینک آفتابی تیره، کت و شلوار و پیرهن یقه بلند سفید از نشانههای پوششی او بودند. سبک مخصوص به خودش را داشت و همیشه این سبک را حفظ کرد. ظاهر او همیشه تکیده و لاغر نبود. چند سال قبل او مردی با صورتی گرد و غبغبهای آویزان بود، اما ناگهان ۴۰ کیلوگرم کاهش وزن داشت.
نگاهی به کارهای کارل لاگرفلد
کارل از سال ۱۹۶۵ با شرکت فندی و از سال ۱۹۸۳ با شرکت شانل همکاری داشت. خودش نیز برند ارزانتری با نام تجاری لاگرفلد راهاندازی کرد. همچنین با برند کلوئه هم همکاری میکرد. اما طراحی تنها شغل و هنرش نبود. او عکاس نیز بود و برای مجله شانل عکس میگرفت. معتقد بود این دو هنر یعنی عکاسی و طراحی مد، یکدیگر را تکمیل میکنند. درباره این کار میگفت: «من از ایده مجله مد شانل خوشم نمیآمد، اما یک دوربین کرایه کردم و یک دستیار گرفتم و این کار را خودم شروع کردم.» علاوه بر مدلها از مناظر و نمای ساختمانها هم عکاسی میکرد.
او عاشق معماری بود. چشمهایش برای شکار صحنههای عالی بسیار خوب عمل میکردند. او تکنیکهای قدیمی و جدید را باهم تلفیق میکرد. شعارش این بود که اگر نور خوب باشد، شما به فوتوشاپ هیچ نیازی نخواهید داشت؛ معتقد بود که فوتوشاپ برای آدمهای تنبل طراحی شده است. عجیب است اما لاگرفلد بارها گفت که گربه سفید رنگش، شوپت فرشته الهام بخش او در کارهایش بود.
کودکی و نوجوانی کارل لاگرفلد
او در شهر هامبورگ آلمان و همزمان با روی کار آمدن هیتلر متولد شد. نام اصلیاش کارل اوتو لاگرفلد است، اما برای راحت شدن تلفظش آن را به لاگرفلد تغییر داد. پدرش تاجری ثروتمند بود. لاگرفلد در ۱۳ سالگی به پدر و مادرش گفت که همجنسگرا است. یک سال بعد به پاریس آمد و در دنیای مد به عنوان دستیار شروع به کار کرد. پدر و مادرش هر زمانی که قصد داشتند بچهها متوجه مکالمه آنها نشوند به فرانسوی و انگلیسی صحبت میکردند، پس کارل این دو زبان را یاد گرفت. به همین دلیل برای مهاجرت به فرانسه با مشکل زیادی مواجه نشد. در آن سن میتوانست به ۳ زبان صحبت کند. مدتی با یک مرد فرانسوی رابطه داشت. معشوقه کارل، اشرافزادهای بود که بر اثر ابتلا به ایدز درگذشت.
پس از این اتفاق او هرگز درباره روابط شخصیاش چیزی را فاش نکرد. هرگز ازدواج نکرد و فرزندی هم ندارد. مادرش ویولن و پیانو میزد. مادر سعی کرد به کارل جوان نواختن پیانو را یاد بدهد؛ اما بعد از یک سال خسته شد و به او گفت که کارل هیچ استعدادی در این کار ندارد و بهتر است نقاشی کند، زیرا حداقل تمرین نقاشی سر و صدا ندارد. او از کودکی با بقیه تفاوت داشت. یک روسری رنگی دور گردنش میبست تا شبیه استرالیاییها باشد. او میگفت که در آن سن این طور لباس پوشیدن را دوست داشتم. از کودکی موهایش را بلند
می کرد. مدتی بعد ظاهرش تغییر کرد. پاپیون میبست و کت مشکی میپوشید. در آن زمان نوجوانی با صورت استخوانی، موهای فر بلند و لبهای سرخ بود. در مدرسه چند بار لبهای او را با دستمال پاک کردند، زیرا فکر میکردند که او از رژلب استفاده میکند، اما قرمزی لبهایش بخاطر رژلب نبود. همکلاسیهایش میگویند که او هیچ وقت به درس توجه نمیکرد و همیشه سرکلاس در حال نقاشی کشیدن بود.
او طرحهای زیادی را قلم زد و درباره منابع دیگر الهامش اینگونه میگفت: «من همیشه دنبال چیزی هستم، سوال نمیپرسم و خودم به دنبال پاسخها میروم. چیزهای زیادی نگاه میکنم، اما همیشه درگیر آنها نمیشوم. هیچ وقت به گذشته توجه نمیکنم و فقط به آینده اهمیت میدهم. چیزهایی که پیش میآیند برای ما مهمتر هستند».
کارل لاگرفلد چه چیزی را لوکس میدانست؟
نظرات کارل درباره لوکس بودن بسیار متفاوت است. در مصاحبهای گفت: «به نظر من لوکس بودن فقط به چیزهای بسیار گران مربوط نیست. زندگی لوکس یعنی داشتن زمان کافی و زندگی بدون فشار مداوم. اگر پولدار و مضطرب باشید، زندگی لوکسی ندارید. لوکس بودن از کیفیت و طرز تفکر درست نیز میآید.» کارل درباره گران بودن و فلسفه قیمتگذاری محصولات لوکس میگفت: «اگر چیز لوکسی خوب ساخته شده است، بها و کیفیت آن نیز باید ممتاز باشد.»