برای رسیدن به خواستـهها و اهداف بزرگ باید یک جنگجو باشیم
فرناز ملکی با نام هنری سَتین، متولد ۲۶ اسفند ۱۳۶۷ در تهران است و در حال حاضر در استانبول ترکیه سکونت دارد. شروع فعالیت حرفهای ستین از بهمن سال ۱۳۸۶ بود. چون فعالیت خانمها در عرصه خوانندگی مجاز نیست، برای مخفی نمودن هویت واقعیاش، یک نام مستعار هنری انتخاب کرد و حدود دو سال با اسم ستین فعالیتش را ادامه داد. این دو سال با استرس زیاد گذشت، ولی خوشبختانه در این مسیر توجه خوبی به او شد و این شروع اتفاقات بزرگتر در زندگی هنریاش بود. او از سال ۱۳۸۷ وارد رشته آواز جهانی یا کلاسیک شد و نزد استادان مهم موسیقی دورههای تئوری، سولفژ و آواز را گذراند. شهلا میلانی، یکی از استادان ستین بود که از او درسهای بسیاری آموخت. رشته دیگری که همیشه دوست داشت در آن پیشرفت کند، زبان انگلیسی بود و به دلیل دورههای آموزشی زیادی که در این زمینه گذرانده بود، تبحر زیادی در این رشته داشت. به این ترتیب شروع به تدریس زبان انگلیسی نمود و بعد از چند دوره تخصصی در آموزشگاه سفیر در تهران به عنوان استاد زبان انگلیسی استخدام شد. بعد از مدتی او تصمیم گرفت فعالیت غیرمجاز و زیرزمینیاش با نام ستین را پایان دهد، چون میخواست از استرس این کار کم کرده و با آرامش بیشتری به کار و زندگی بپردازد، اما موسیقی هیچگاه رهایش نکرد و از طرف گروه موسیقی بانوان با عنوان پولاریس، یک پیشنهاد کاری دریافت کرد. به این ترتیب ستین در کنار کار و تحصیلاتش همکاری با گروه پولاریس را آغاز کرد و در سال 1392 این گروه موفق شد مجوز اجرا در تالار وحدت را دریافت کند. این مجموعه از چندین نوازنده و پنج خواننده به زبانهای مختلف تشکیل شده بود که ستین خواننده زبان انگلیسی آنها بود. همکاری ستین با این گروه حدود سه سال ادامه داشت.
در دی ماه ۱۳۹۶ از طرف تیم تولید سریال شهرزاد به ستین پیشنهاد شد که در قطعه آهنگ «جمعه» با محسن چاووشی همکاری کند. این از جمله همکاریهایی بود که در مسیر هنریاش نقطه عطفی برای او شد و اتفاقات بزرگتری را به همراه داشت. سپس از طرف امیر توسلی که موسیقی متن سریال شهرزاد را میساخت، دعوت شد تا صدایش به صورت آوا در سریال هم استفاده شود. همچنین در قسمتهای پایانی سریال هم دو قطعه ساخته شد که ستین در کنار امین بانی و امیر توسلی کار کرد. این اولین باری بود که صدای ستین با نام اصلی خودش «فرناز ملکی» به صورت واضح و رسا در داخل ایران و به صورت مجاز استفاده میشد. این تجربه و اتفاقی بسیار مهم در زندگی ستین بود. شاید او اولین زنی باشد که بعد از انقلاب، صدایش به صورت رسا و در کنار یک آقا به صورت همخوانی استفاده شده است. این اتفاق توجه زیادی به همراه داشت و حساسیتها بیشتر شده بود. با وجود اینکه دوست داشت همکاریاش با تیم شهرزاد و سریالهای دیگر ادامهدار باشد، اما ترجیح داد که مهاجرت را انتخاب کند تا بتواند آزادانه و بدون محدودیت، فعالیتهای خوانندگی را ادامه دهد. او در مرداد 1397 برای همیشه از ایران مهاجرت کرد و آزادانه با نشان دادن تصویر واقعیاش همراه نام ستین فعالیت خود را ادامه داد.
ستین از همان ابتدای مهاجرت به صورت حرفهای و جدیتر با رادیو جوان همکاری داشت و اشعار و ملودیهای ساخت خود را همراه با تیم تولید کمپانی رادیو جوان و تنظیم کنندههای حرفهای به مرحله اجرا میرساند. آهنگ «برای آخرین بار» نمونهای از این کارهاست که او برای آخرین بار در اواخر حضورش در ایران و درست قبل از مهاجرت منتشر کرد و با معنایی دو پهلو به حضور او برای آخرین بار در ایران اشاره داشت. ستین اوایل زمستان سال ۱۳۹۷ با مدیر برنامههایش «آراز پناهی»، در مورد یک قطعه موسیقی فولکلور خراسانی که مادرش همیشه آن را میخواند، سخن گفت. این قطعه توسط چندتن از هنرمندان قدیمی و مشهور از جمله سیما بینا اجرا شده است. بخشی از این اشعار متعلق به باباطاهر و تکههای دیگر مربوط به موزیک فولک بومی است و صاحب خاصی ندارد. او سعی کرد آهنگ «عزیز جون» را به بهترین نحو اجرا کند و این کار از پُرطرفدارترین ترانههای ستین است که باعث شهرت بیشتر او شد. خواننده مصاحبه او باشید تا با ستین و مسیر زندگی هنریاش بیشتر آشنا شوید.
از چه سنی به دنبال هنر رفتيد؟
من در خانوادهای هنری بزرگ شدم. مادرم خوانندهای بسیار خوش صدا و حرفهای است و پدرم هم شاعر خوش ذوقی میباشد. خواهرم نقاش باتجربه و حرفهای است و برادرم نیز در زمینه تدریس و ادبیات زبان انگلیسی تحصیل کرده است و سالیان سال است که گیتار کلاسیک و الکتریک مینوازد. یکی از دلایل گرایشم به موسیقی و ذوق هنری من خانوادهای است که در آن بزرگ شدم. خوانندگی را از مادرم به ارث بردم و آشنایی با موسیقیهای خوبی که در زندگی گوش کردم را مدیون برادر عزیزم هستم که همیشه من را به این امر تشویق میکرد.
وقتی به اطرافیانتان گفتید که میخواهید خواننده شوید، چه واکنشی داشتند؟
همانطور که گفتم چون من در خانوادهای هنری بزرگ شدم و خودم هم در موسیقی فعالیت داشتم، همه آن ذوق هنری را در من میدیدند. این چیزی نبود که بخواهم اعلام کنم و در واقع مسیر و بستری بود که برایم فراهم شده بود. یادم هست 10 ساله بودم که به پدر و مادرم گفتم دوست دارم ساز ویولن یاد بگیرم و میخواهم به هنرستان موسیقی بروم. آنها هیچوقت مخالفت نکردند ولی منطقی با من صحبت کردند و گفتند «میتوانی موسیقی را در آموزشگاهها یاد بگیری و از طرفی در رشته دیگری تحصیلات آکادمیک هم داشته باشی». به این ترتیب با مشورت خانوادهام تصمیم گرفتم تحصیلاتم را در رشته کامپیوتر ادامه بدهم و در کنارش در کلاسهای موسیقی هم شرکت کنم. فکر میکنم روز تولد 11 سالگیام بود که برادرم بهعنوان کادوی تولد برایم یک ویولن خرید و این اولین هدیه مربوط به موسیقی بود که به من داده شد.
بيشتر شبيه کدام یک از اعضای خانوادهتان هستید؟
من از لحاظ خصوصیات اخلاقی بیشتر شبیه برادرم هستم. همیشه گفتهام که یکی از بزرگترین و تاثیرگذارترین الگوهای زندگی من برادرم بوده که واقعاً از کودکی من را طوری بار آورد که ستین امروز باشم.
چند خواهر و برادر دارید؟ آیا آنها هم وارد دنیای هنر شدهاند؟
یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم به نامهای نازلی و نوید دارم. نازلی، نقاش بسیار باتجربه و حرفهای است و نوید هم استاد ادبیات زبان انگلیسی است.
سختترین چالشی که در مسیر خواننده شدن داشتید چه بود؟
مسیر هنریام همیشه با چالشها و لحظات سخت زیادی همراه بوده که واقعاً من را مستاصل میکرد. بارها نسبت به فعالیت هنریام مایوس و سرخورده شدم. آن طور که دلم میخواست نمیتوانستم داخل کشور فعالیت کنم و شاید بتوان گفت این بزرگترین چالش زندگی هنری من بود.
چه سالی از ايران مهاجرت كرديد و چرا؟
چند ماه قبل از آشنایی با تیم موزیک سریال شهرزاد تصمیم گرفتم که دوباره با نام ستین فعالیت کنم و چند کار کوچک با لیبل رادیو جوان تولید کردم. به این ترتیب بعد از حدود هشت سال سکوت، دوباره فعالیتم با نام ستین آغاز شده بود. همزمان با پروژه شهرزاد، در هفتهای که آهنگ «چه کردی و نشد» منتشر شد، فعالیت مشترک من با سپهر خلسه در آهنگ «کارهای بچگی» که ویدئو کلیپ هم داشت نیز، پخش شد و این شرایط را سختتر کرد. از این رو به من تذکر داده شد که اگر میخواهی در ایران فعالیت داشته باشی، دیگر نباید با نام ستین کاری انجام دهی. خیلی دوست داشتم که همکاریام با تیم شهرزاد و سریالهای دیگر ادامهدار باشد، اما ترجیح دادم که مهاجرت و خروج از ایران را انتخاب کنم تا بتوانم در قالبی که میپسندم، آزادانه و بدون محدودیت، فعالیتهای موسیقی و خوانندگی را ادامه دهم. به این ترتیب در مرداد 1397 برای همیشه از ایران مهاجرت کردم تا آزادانه و با نشان دادن تصویر واقعی خودم با نام «ستین» فعالیتم را ادامه دهم.
ستین به جز خوانندگی چه کارهای دیگری انجام داده است؟
من مدت ده سال در کنار حرفه خوانندگی مدرس زبان انگلیسی بودم. هشت سال را به صورت رسمی در آموزشگاه سفیر و شعبههای مختلف آن همکاری داشتم. سالهای قبل و بعدش را هم در آموزشگاههای دیگر و به صورت مستقل فعالیت کردم.
از آهنگهای سریال شهرزاد و همکاری با محسن چاووشی و امین بانی برایمان بگویید.
در دی ماه سال ۱۳۹۶ به من پیشنهاد شد که در قطعه آهنگ «جمعه» از محسن چاووشی همکاری کنم. من بهعنوان همخوان و بک وکالیست در کنار محسن چاووشی انتخاب شدم. این کار از جمله همکاریهایی بود که در مسیر هنریام نقطه عطفی برایم شد و اتفاقات بزرگتری را به همراه داشت. بعد از این همکاری، از طرف امیر توسلی که موسیقی متن سریال شهرزاد را انجام میداد، دعوت شدم تا صدایم به صورت آوا در قسمتهای ششم، هفتم و هشتم سریال هم استفاده شود. در قسمتهای پایانی سریال هم دو قطعه ساخته شد که من در کنار امین بانی و امیر توسلی کار کردم و قطعات زیبای «چه کردی» و «نشد نشد» این مجموعه همکاری داشتم که خودم هم این کارها را بسیار دوست دارم و تداعی خاطرات خوبی برای من هستند. شاید من اولین زنی باشم که بعد از انقلاب، صدایش به صورت رسا و در کنار یک آقا به صورت همخوانی استفاده و با استقبال شدید مردم روبهرو شده که اتفاقی جنجالی و پُرخبر بود.
برخورد طرفدارانتان بعد از پخش ویدئو سریال شهرزاد چطور بود؟
شاید فرناز ملکی اولین صدا و تصویری بود که به صورت رسمی و آزادانه از یک سریال پُربیننده ایرانی در قالب محدودیتهایی که در داخل ایران برای خانمهای خواننده وجود دارد، منتشر شد. این اتفاق سروصدای زیادی به همراه داشت و خبری جنجالی شد. توجهها به من بیشتر شد و اتفاق جالب این بود که بعد از مهاجرت به خارج از ایران و فعالیت آزادانه با نام ستین و پخش تصویرم، دوستان مخاطب خیلی سخت باور میکردند که ستین همان فرناز ملکی است. اگر بخواهم به برخورد طرفداران اشاره کنم، باید بگویم که چیزی جز احترام دریافت نکردم، همه واقعاً خیلی لطف داشتند و پیامهای محبتآمیزی به من میفرستادند.
ستین چه ويژگی خاصی دارد كه باعث شده الان به اينجا برسد؟
من برای رسیدن به اهدافم به شدت پشتکار دارم و هیچوقت دست از تلاش برنمیدارم و تسلیم اتفاقات و چالشهای مسیر نمیشوم. اگر بشود گفت امروز خواننده موفقی هستم، دلیلش پشتکار شخصی خودم است. من به این امر که افراد خودشان مسیر زندگی خودشان را تعیین میکنند، اعتقاد دارم. به نظرم اگر برای رسیدن به آرزوهایمان انتظار داشته باشیم که دنیا، کائنات و افراد درون آن این موقعیت را برایمان به وجود آورند، درگیر عقیدهای اشتباه و رویاپردازانه هستیم. باید در واقعیت زندگی، خودمان به این نتیجه برسیم که برای رسیدن به اهدف و آرزوهایمان فقط و فقط تنها کسی که میتواند مسیر را برایمان به وجود بیاورد، خودمان با تلاش شبانهروزی هستیم.
ملودی و شعر برخی از آهنگهایتان را خودتان انجام میدهید. برایمان از آنها بگویید.
متاسفانه همراه فعالیت حرفهای، نواختن سازی را به صورت آکادمیک و حرفهای بلد نیستم. چون مسیر زندگیام آنقدر بالا و پایین داشته که هیچوقت زمان آزادی برای یادگیری با ذهن باز نداشتم. ولی بدون این که سازی بزنم و یا دورهای در عرصه آهنگسازی یا ترانهسرایی گذرانده باشم، چیزی ذاتی در من بوده است. البته قطعاً با یک سری خطاها روبهرو بودهام و همیشه گفتم که خودم را شاعر نمیدانم. شاید ملودی ساختن از وجود و هنر ذاتی فرد، نشات میگیرد. شعرهایی که من گفتم شاید از لحاظ چهارچوب ترانهسرایی قالب درستی نداشته باشند ولی همه از دل برآمده و اگر به دل شنونده نشسته به همین خاطر است.
چه تصويری از عشق داريد؟
برای من که دختری هنری، رویاپرداز و احساسی هستم، عشق یک خوراک روحی است. حضور عشق در زندگی حداقل به من، انرژی مضاعفی میبخشد تا دختر شادتری باشم و با انگیزه بیشتری به زندگی شخصی و هنری در هر گوشه و هر نقطهای از زندگی بپردازم.
همترين هايلايت زندگی كاریتان در يك سال اخير چه بوده؟
اول اینکه بعد از سالها در شهریور ماه سال 1400 برای اولین بار کنسرت سولو شخصی خودم را برگزار کردم و توانستم برای تعداد زیادی از مخاطبانی که آمده بودند ستین و اجرایش را ببینند، برنامه اجرا کنم و به این ترتیب یکی از بزرگترین آرزوهای زندگیام برآورده شد. دیگر اتفاق بزرگ، انتشار آلبوم «هارمونی» بود که اولین آلبوم رسمیام است، چهارده قطعه دارد و زمان زیادی است که روی این آلبوم کار میکنیم.
دوست داريد ٥ سال آينده در دنیای کاری كجا باشيد؟
شاید اینکه من در پنج سال آینده در دنیای کاری کجا هستم، چیزی نیست که به آن خیلی فکر کرده باشم، ولی مهم این است که هر روز در حال پیشرفت باشم و تا پنج سال آینده قطعاً پیشرفت خیلی بیشتری نسبت به امروز داشته باشم.
تاثیرگذارترين شخص در زندگی تان چه كسی بوده است و چرا؟
میتوان با قاطعیت گفت از وقتی که من فعالیت حرفهای خودم را با رادیو جوان آغاز کردم، بچههای این کمپانی تاثیرگذارترین افراد در زندگی و مسیر هنریام بودند. از حمایت و اعتمادی که به من داشتند تا کمک به تولید بهتر و باکیفیت آهنگهایم. مدیر هنری و تهیه کننده من آراز پناهی عزیز یکی از تاثیرگذارترین افرادی بود که در زندگی هنریام افتخار آشنایی و همکاری با او را داشتم. درصد زیادی از موفقیتهای ستین امروز را مدیون حمایت و دلسوزیهای آراز پناهی و کمپانی رادیو جوان هستم.
بزرگترين نگرانی شما بهعنوان يك خواننده چيست؟
بزرگترین دغدغه و نگرانی من که اکثر خوانندهها هم با آن مواجه هستند، این است که روزی طرفداران و شنوندگانمان را از دست بدهیم. من همیشه در تلاش هستم آهنگهایی را تولید کنم که نه تنها طرفدارانم را مایوس نکند، بلکه تعداد بیشتری به مخاطبانم اضافه شود. چون در نهایت این شنوندگان و مخاطبان هستند که برای ادامه مسیر به ما انرژی میدهند.
بزرگترين درسی كه در طول زندگی گرفتيد چه بوده؟
جواب دادن به این سوال بسیار سخت است. چون هر روز درسهای بیشتری از زندگی میگیریم که به رشد شخصیتمان کمک میکند. من با توجه به تجربه شخصی و نصیحت بزرگترها در زندگی یادگرفتم که هیچ وقت اجازه ندهم عواطفم، ضعفهایم و حریم شخصی و روحی زندگیام برای دیگران فاش شود. چون یک سری مسائل شخصی باید همیشه خصوصی بماند و این کمک میکند شخصیت محکمتری در جامعه از خود نشان دهم.
سختترين موقعيتی كه در زندگی در آن قرار گرفتيد چه بوده؟
شاید بتوان گفت سختترین موقعیت زندگیام مهاجرت به خارج از ایران بود. چون تا آن زمان حتی یک روز هم از خانوادهام جدا زندگی نکرده بودم. تنها و بدون حضور اعضای خانوادهام به یک شهر و کشور غریب مهاجرت کردم که حتی زبانشان را هم بلد نبودم. این خیلی برایم ترسناک و البته همراه با هیجان زیاد بود. ولی با صبر، تحمل و امید به آینده بهتر توانستم سختی این دوره را پشت سر بگذارم. از راه دور دوستان و خانواده خیلی حمایتم میکردند و انرژی لازم برای پست سرگذاشتن این دوره سخت را از آنها دریافت میکردم.
خودتان بیشتر ترجیح میدهید آهنگ شاد بخوانید یا احساسی و غمگین؟
من همیشه در هر نقطهای از زندگیام طرفدار تنوع هستم. اینکه اتفاقی مدام تکرار شود، من را از لحاظ شخصی راضی نمیکند. این مستلزم آن است که گاهی آهنگ غمگین، گاهی احساسی و گاهی شاد منتشر کرد. مهم این است که یک خواننده تنوع کاریاش هم به اندازه تعداد قطعاتی که منتشر میکند، زیاد باشد تا خودش و مخاطبانش دچار تکرار نشوند. ولی سلیقه شخصیام در جهت این است که از سبک موسیقی لذت میبرم. به نظرم یک موسیقی چه متعلق به خودم باشد، چه هنرمندان دیگر باید پخته باشد و سبک موسیقی آنقدر برایم مهم نیست.
از آلبوم جدیدتان برایمان بگویید.
آلبوم «هارمونی» چهارده قطعه دارد و در سبک پاپ با زبان فارسی است که با استفاده از فضاهای متفاوت تنظیمی، تنوع زیادی در تک تک قطعات آن به وجود آمده و میتوان گفت تقریباً دو سال از تاریخ شروع تولیدش میگذرد. قطعاتی در این آلبوم وجود دارد که بسیار قدیمیتر هستند و حدود سه تا از این قطعات را خودم ساختهام. شعر و ملودی آهنگهای «شب بخیر»، «شب بیداری» و «ببخش منو» به صورت کامل از خودم است. قسمت ترجیع بند و شعر و ملودی قطعه «بلند بالا» که قطعهای محلی خراسانی است، نیز از ساختههای خودم میباشد. برای تولید این آلبوم تیم واقعاً بزرگی کمک و همکاری کردند و تک تک افرادی که شعر، ملودی، تنظیم و میکس و مستر را انجام دادند و به نحوی دست اندرکار تولید این آلبوم هستند از بهترینها و حرفهایترینهای موسیقی ایران به شمار میروند. این آلبوم تولید کمپانی رادیو جوان است که در تاریخ 02/02/2022 میلادی، ۱۳ بهمن ۱۴۰۰ منتشر شد.
امضای ستین کدام آهنگش است؟
همانطور که گفتم شعر و ملودیهای زیادی نوشتهام. اما به دو تا از آنها توجه بیشتری شده است. یکی قطعه «سنگ صبور» که در سال اول مهاجرتم منتشر شد و دیگری قطعه «ببخش منو» که به تازگی در آلبوم «هارمونی» منتشر شده است.
تا به حال در چه شهرها و کشورهایی کنسرت داشتهاید؟ برنامه کنسرتهای 1401 چگونه است؟
اولین کنسرت مختص من در شهریور ماه سال ۱۴۰۰ اتفاق افتاد و از آن تاریخ به بعد در حال برنامهریزی کنسرتهای نوروز ۱۴۰۱ بودیم. مفتخر و خوشحالم که اعلام کنم امسال نوروز در زمینه کنسرت و اجرا خیلی پُرکار هستم و در شهرهای متعددی در ترکیه مثل استانبول، وان، آلانیا و آنتالیا و چند شهر مختلف در کشورهای دیگر کنسرت خواهم داشت که در صفحه اینستگرام خودم اعلام کردم و خواهم کرد.
سرگرمی مورد علاقه ستین چيست؟
علاقه زیادی به تماشای فیلم و سریال و همچنین گوش کردن به کتابهای صوتی دارم. مواقعی که در خلوت خودم هستم، یکی از این کارها را انجام میدهم.
به نظر ستین قدرت یک زن در چیست؟
خصلت بارزی که در تمام زنان وجود دارد، قدرت آنهاست که واقعاً نمیشود آن را نادیده گرفت. به نظر من زنان در هر نقطه از زندگی و در هر موقعیتی انسانهای قدرتمندی هستند و اگر بخواهند خیلی راحت میتوانند از این قدرت درون، برای پیشرفت و رسیدن به اهدافشان استفاده کنند. یک زن اگر خودش بخواهد و قدرت درونش را پیدا کرده و به آن اطمینان داشته باشد، توانایی انجام هر کاری را خواهد داشت. من به عنوان یک زن، هیچ وقت خودم را در هیچ عرصهای ضعیف ندیدم. شاید زمانی ضعفی احساس کرده باشم، ولی با پرداختن به آن و تقویت و پیگیری، بالاخره برای رسیدن به اهدافم آن قدرت را به دست آوردهام.
اگر خواننده نبودید چه شغلی را انتخاب می کردید؟
شغل دوم در زندگی واقعیام تدریس زبان انگلیسی بود. اما زمانی که رویاپردازی میکردم، به هنرپیشگی خیلی علاقه داشتم و در رویاهایم تصور میکردم که یک هنرپیشه هالیوودی هستم.
به نظرتان چه ويژگی جالب و عجيبی داريد كه ديگران از آن بیخبرند؟
در چند سال اخیر زندگی به خودم ثابت شده که حس ششم قویای دارم. طوری که انگار به من الهام میشود، البته نه به صورت واقعی، بلکه حسی به من الهام میشود که اتفاقات خوب یا بدی در راه است. یا حتی نشانههایی در زندگیام وجود دارند که اگر بخواهم در قالب مثبت به آن اشاره کنم، برای رسیدن به اهدافم اتفاق میافتد و گویی یک انرژی به من وحی میشود که از به وقوع پیوستن آن اتفاق خوب مطمئن میشوم. تقریباً میشود گفت که نود درصد اتفاق افتاده و این از خصلتهای جالب و عجیب من است.
به نظرتان مارکت موسیقی ایرانی برای جهانی شدن چه تغییراتی لازم دارد؟
بزرگترین ضعف و اتفاق اشتباهی که در موسیقی ما وجود دارد، تکراری بودن سبکهای تولید موزیک است. به نظر من این یکی از موانع پیشرفت موسیقی ماست و مقصر این اتفاق مخاطبان و شنوندگانمان هستند که به ما اجازه تولید آهنگ در سبکهای مختلف را نمیدهند و تنها در آن سبکی که خودشان دوست دارند، هنرمند را حمایت میکنند. در صورتی که شاید یک هنرمند تواناییهایش در سبکهای دیگر هم زیاد باشد. در مورد جهانی شدن موسیقی باید بگویم به هر حال مستلزم اتفاقات بسیاری است و به نظرم موفقیت در هنر بیشتر یک اتفاق است که آن هم با تولید موسیقی که آن اتفاق را در بر دارد، همراه است.
دوست داريد چه تاثيری روی مردم داشته باشيد؟
دوست دارم اسم ستین سالیان سال باقی بماند، ستین را بشناسند و صدایش را گوش کنند و حتی سالها بعد از اینکه ستین در این دنیا وجود نداشت هم نام و صدایش زنده بماند.
كجا به خودتان بهعنوان يك بانوی ایرانی افتخار كرديد؟
شاید بتوان گفت همان اتفاقی که در سریال شهرزاد برایم افتاد، لحظهای است که من به عنوان یک زن ایرانی به خودم افتخار کردم. چون مرزی را رد کردم که خوشبختانه یا متاسفانه در ایران پس از انقلاب، برای هیچ زن دیگری اتفاق نیفتاده بود. به اینکه جسارت این کار را داشتم، افتخار کردم.
بزرگترين آرزوی ستین چيست؟ برایمان از آرزوها و روياهایتان بگویيد.
آرزوی بزرگی که در این لحظه از زندگی دارم این است که چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری در کمال آرامش و به دور از دغدغه و تنش و افکار منفی که واقعاً برای روح انسانی و هنری من مخرب است، زندگی و کارم را پیش ببرم. از نظر کاری، هدف، آرزو و امید من این است که تا سالیان سال صدا و اسمم زنده بماند.
چرا اسم هنری ستین را انتخاب کردید؟ معنی ستین چیست؟
دلیل انتخاب اسم هنری ستین این بود که برای حفظ هویت خودم نمیتوانستم در سال شروع فعالیت با اسم اصلیام فعالیت کنم. ستین اسمی دخترانه در زبان انگلیسی است و معنای کلی این کلمه اطلس یا پارچه ساتن است. اولین بار اسم ستین را در فیلم Moulin Rouge شنیدم که اسم کاراکتر Nicole Kidman بود. از صدا و آوای آن خوشم میآمد و قدرتی در آن احساس میکردم. خیلی دوستش داشتم و معنایش برایم بسیار جذاب بود.
شعار ستین در زندگی چيست؟
یکی از شعارهای زندگی من که در حال حاضر هم خیلی به آن اعتقاد دارم و سَرلوحه زندگی خودم کردم، این است که «برای رسیدن به خواستهها و اهداف بزرگ باید یک جنگجو باشیم».
هترین خصوصیت اخلاقی ستین چیست؟
اصولاً فردی هستم که سرم در کار خودم است و علاقهای به حاشیه در زندگی خودم و دیگران ندارم و همیشه از حاشیه فرار میکنم. اعتقاد شخصی من این است که تمرکز هر فرد باید بر روی زندگی شخصی خودش باشد. ولی اگر بخواهم در زمینه هنری اشاره کنم، چیزی است که مدیر هنریام همیشه میگوید، او معتقد است ستین خصلت خوبی دارد که حرف گوش کن است و نصیحت و انتقادات مثبت را گوش و روی آن فکر میکند و از آنها در جهت بهتر شدن کارش استفاده مینماید.
دوست دارید چه چیزی را در جهان تغییر دهید؟
اگر قدرت تغییر چیزی را در این جهان داشتم، پیش قضاوتیهای مردم نسبت به همدیگر را از بین میبردم. شاید این یکی از مخربترین خصلتهای بد انسانی است که ندانسته و نشناخته و بدون هیچ اطلاعاتی به قضاوت میروند.
واکنش شما به هیترها چیست؟
اصولاً همیشه از انرژی منفی فرار میکنم، ولی به هر حال جلوی چشم بودن همیشه همراه انرژیهای مثبت از سمت مخاطبین نیست و
صد در صد همه ما افرادی را در مقابل داریم که انرژی منفی منتقل میکنند. من همیشه سعی میکنم آنها را نادیده بگیرم و تا جایی که امکان دارد توجهی به آنها نمیکنم، چون نمیخواهم این انرژیهای منفی در پیشرفتم تاثیر بدی بگذارند.
بهترين دوست و همراهتان در زندگی چه كسی هست؟
در حال حاضر چندین نفر در زندگیام هستند که جدای رابطه شخصی و کاری که با آنها دارم، واقعاً دوست و همراهم هستند وبسیار دلسوزانه رفتار میکنند. مثل مدیر هنری و مدیر برنامهام، خواهرم و برادرم، مادر و پدرم و دوستان شخصی خودم که میتوان به تک تکشان اشاره کرد و واقعاً تعدادشان کم نیست.
تصور كنيد دختری با حال و هوايی كه داشتيد تصميم دارد راه شما را برود، به او چه می گوييد؟
قطعاً زمان من بسیار سختتر بود. اما همچنان این مسیر سختی است که مستلزم تلاش و صبر بسیار است. اگر میخواهید به دنبال خوانندگی بروید باید با تحصیل و گذراندن دورههای مختلف خود را آماده کنید تا بتوانید این مسیر سخت را پشت سر بگذارید و اصطلاحاً پوستتان باید خیلی کلفت باشد، چون جدای سختی کار، برای رسیدن به هدف، یک زن با موانع بسیار زیادی روبه رو است و قطعاً باید یک شخصیت محکم و قوی داشته باشید که بتوانید به موفقیت برسید.
نظرتان درباره رادیو جوان و حمایتهایی که از موسیقی ایران میکند چیست؟
همیشه و همه جا گفتهام که کمپانی رادیو جوان کار بسیار بزرگی را انجام داده است و آن حمایت از استعدادهای نسل جوان چه دختر و چه پسر بوده که مثل من آرزوی رسیدن به هدفشان را داشتند. واقعاً اگر رادیو جوان وجود نداشت شاید امثال من هیچگاه دیده و یا شنیده نمیشدند و همیشه در آرزوی رسیدن به هدفشان میماندند. رادیو جوان انقلابی را در موسیقی ایران به وجود آورد که باعث شد تا استعدادهای جوانتر و بیشتری شکوفا و دیده شوند.
آيا چيزی هست كه بخواهید درباره اش صحبت كنيد، ولی در سوالات ما نبوده است؟
مطلبی نمانده که به آن نپرداخته باشید، سوالات جامع و کامل بود. تنها مطلبی که در آخر میتوانم اضافه کنم این است که شاید مدتی طولانی آهنگی منتشر نکنم، ولی به معنای آن نیست که کم کار شدهام. هدف و برنامهریزیام به گونهای است که به آلبوم «هارمونی» زمان بیشتری بدهم که بهتر شنیده شود و تمام قطعاتش به گوش مخاطبانم برسد و در حال حاضر در حال تولید آهنگهای بیشتری هستیم و برنامههای زيادی داریم.
صحبت و پيامی با خوانندگان پُل دارید؟
اول اینکه تشکر میکنم که تا اینجا همراه ما بودند و خواستند که راجع به من بیشتر بدانند و دوم اینکه خوشحالم که از طریق مجله پُل مخاطبان جدیدی به من اضافه شدند. واقعاً فرصت خوبی بود که توانستم با مجله شما بخشی از زندگی شخصی و هنریام را به اطلاع دیگران برسانم.
نظرتان درباره مجله پُل چيست؟
پُل، مجلهای بسیار جذاب، باحال و سرگرمکننده با مطالب جامع است. از تیم خوبتان ممنونم که با تولید هر نسخه و مطالب جالبش مردم را سرگرم میکنند و به هنرمندانی مثل من فرصت میدهند که از جزئیات بیشتری در زندگی شخصی و کاریشان برای خوانندگانتان توضیح دهند. این خودش اهمیت بسیار زیادی دارد. از دعوت و مصاحبه جذابی که طراحی کردید، بسیار ممنونم. امیدوارم در آینده شاهد پیشرفت بیشتر و بیشتر مجله پُل باشیم.