صدایی از دیروز در کالبد امروز
سحر مقدس، یکی از خواننده های هنرمند و خوش صدای پاپ ایرانی است. او فعالیتش را در ایران آغاز کرد و چندی بعد برای ادامه کار به دبی رفت. طرفداران او را با آهنگ های شام رمانتیک، ای وای، ای جان و…، همچنین حضور در برنامه «شعر یادت نره» می شناسند. آنچه ما از او میدانیم این است که او بانویی پُرتلاش، مُصمم و باروحیه است؛ بیاغراق او جزو معدود خوانندههای زن ایرانی است که بعد از انقلاب وارد بازار موسیقی ایرانی شده و خوش درخشیده است.
بیوگرافی سحر مقدس
سحر مقدس متولد 13 آذر دهه 60 در تهران است. در هنرستان رشته سفال و سرامیک و دردانشگاه مجسمهسازی خواند. از ابتدا هم طرفدار هنر و فعالیتهای هنری بود. مدت تحصیل در رشته هنر کوتاهتر از سایر رشتهها است، به همین دلیل فضا و زمان برای سفر کردن باز بود. او که قبلاً با خانواده برای سفرهای تفریحی از ایران خارج میشد، اینبار پس از اتمام تحصیل برای گسترش فعالیت هنریاش تصمیم به ترک ایران گرفت. مادر و خواهرش او را در این سفر همراهی کردند، اما مدتی بعد به ایران بازگشتند و سحر آموخت که چطور تنها اما با اراده و مستقل به مسیرش ادامه دهد. میزبانی از او برای این مصاحبه باعث افتخار ما بود. خواننده مصاحبه ما با سحر عزیز باشید تا با او و مسیر حرفهایاش بیشتر آشنا شوید. همچنین مصاحبه ویدئویی ما با سحر عزیز را در اینستگرام پُل تماشا کنید.
از چه زمانی دلتان میخواست خواننده باشید و شروع کردید؟
در خانواده پدری من خوانندگی خیلی باب بود. عمهها، پدر و خواهر بزرگترم میخواندند و من هم از بچگی این هنر را دوست داشتم. از نظر حرفهای از سن ۱۷ سالگی وقتی شاگرد استاد محمد نوری شدم، شروع به خواندن کردم و حاضر شدم قید خیلی چیزها را بخاطرش بزنم. خدا رحمت کند آقای نوری را، جایشان واقعاً بین هنرمندان خالی است.
لطفاً در مورد فعالیت در گروه سایهها برای ما بگویید؟
پرسیدن این سوال خیلی برایم جالب است، چون تقریباً خیلی قدیمی است. آقای سیاوش خواهانی این گروه را پایهگذاری کردند. هر کدام از ما را از یک جایی پیدا کرده بودند. چند کار تهیه کردیم که مجوز نگرفت. چند کنسرت داشتیم که من در آنها به عنوان بک وکال اجرا میکردم. بچههایی که در این گروه بودند خواننده و نوازندگان موفقی شدند؛ مثلاً آقای بابک مافی، بهرنگ بهادرزاده، آرش مقدم، عرفان ژاله و…، ولی متاسفانه این گروه از هم پاشیده شد و هر کسی سراغ کار خودش رفت.
این اولین کار حرفهای شما بود؟
خیر، قبل از این با آقای رضا امیر حسینی آلبوم تلفیقی پاپ-سنتی جمع کردیم که در آن زمان خیلی کار جدیدی بود. مثلاً از گیتار الکتریک در موزیک سنتی استفاده کردیم؛ اما این کار هم مجوز نگرفت. این موضوع مربوط به ۱9 سال قبل است که هنوز خوانندههای جدید ما به دنیا نیامده بودند.
چه چالش سخت، اما شیرینی در مسیر داشتید؟
همه میگویند که خوانندگی کار زیاد سختی نیست؛ اما در کشوری مانند ایران وقتی بهعنوان یک زن سمت این کار میآیی انگار خط سیاهی روی تو کشیده میشود و دیگر حتی نمیتوانی به ایران بازگردی. فکر میکنم هنوز به جایی نرسیدهام؛ اما برای خودم کار بزرگی بود که توانستم تنها و بدون حمایت مالی در خارج از ایران زندگی کنم و دور از خانوادهام باشم. این چیزها در روان آدم تاثیر بدی میگذارند، اما من آدم قوی بودم و کار کردم و تنهایی را تحمل کردم. هر چه پلههای ترقی را بالاتر میروی، مشکلات هم بزرگتر میشوند؛ اما اینطور نیست که بگویم این مسیر تمام شده، همچنان ادامه دارد.
چرا امارات متحده عربی را برای مهاجرت انتخاب کردید؟
۱6 سال قبل مهاجرت کردم و به امارات رفتم چون به ایران نزدیک بود و شرایط اخذ ویزایش آسانتر بود؛ نمیتوانستم به آمریکا یا انگلستان بروم. بعد هم از آنجا به کشور دیگری رفتم.
اولین شغلی که بعد از مهاجرت داشتید چه بود؟
در کلابهای دبی ۱۴ سال خواندم و تجربه اجرا دارم. به غیر از ۳۰ روز ماه رمضان تمام شبهای سال، شبی ۳ ساعت خواندم. الان اعتماد به نفس دارم و میدانم چطور روی صحنه بخوانم.
تجربه همکاریتان با برنامه «شعر یادت نره» چطور بود؟
«شعر یادت نره» برای من یک برنامه فوقالعاده بود. قبل از این مردم آهنگهای مرا گوش داده بودند و با من آشنا بودند، اما این برنامه کمک کرد که تواناییهای من بیشتر دیده شود و بیشتر شناخته شوم. توانستم نشان دهم که میتوانم سبکهای مختلف را اجرا کنم. تجربه بسیار خوبی بود.
دوره آخر و برنامه «جای شعر خالی» چطور بود؟
سخت بود، چون مجبور شدم از خوانندههای حاضر در داخل ایران بخوانم. خوانندههایی که کارهای آنها را گوش میکنم بسیار کم هستند و معمولاً کار خوانندههای دیگر را گوش نمیدهم؛ آثار کسانی مانند روزبه بمانی، شهاب مظفری، سیاوش قمیشی، ابی، گوگوش، رضا صادقی، محمد علیزاده، فرزاد فرزین، بنیامین، مرجان، مهستی، هایده و… را گوش میدهم، آن هم به این دلیل که دوست دارم تکنیکهایشان را یاد بگیرم. در این شرایط خواندن به جای خوانندههای جدیدتر برایم کمی چالش برانگیز بود.
از آهنگهایی که در «شعر یادت نره» میخواندید، بازخوانی ترانه کدام خواننده را بیشتر دوست دارید؟
خانم مهستی را خیلی دوست دارم.
فکر کنید این امکان وجود دارد که با یک خواننده قدیمی ایرانی کنسرت اجرا کنید، او کیست؟
جزو آرزوهایم است که در کنار خانم گوگوش بخوانم. حتی اگر در بک استیج هم باشم برایم لذتبخش است.
الگوی سحر مقدس برای خوانندگی کیست؟
چه کسی میتواند باشد جز شاهماهی موسیقی ایران، بانو گوگوش.
سحر دوست دارد در چه دوره هنری از نظر زمانی زندگی کند؟
دلم میخواهد به قبل از انقلاب بازگردم و در کنار خوانندههایی مانند خانم گوگوش و رامش کار کنم. چون آن موقع موسیقی ایران غنیتر بود و آهنگسازانی که آن دوران کار میکردند را خیلی میپسندم. احساس میکنم دیر به دنیا آمدهام؛ چون سبک من هم به آن دوران نزدیکتر است.
با ترانهسراهای خانم بسیار جوانی کار کردهاید که شاید دیگران به آنها سخت اعتماد کنند، دلیل این انتخاب چه بود؟
من خیلی اعتقادی به اسم و رسم ندارم، چون کسانی هستند که کارشان خوب است اما هنوز شناخته نشدهاند. من هم اهل ریسک کردن هستم و نتایج خوبی هم گرفتهام. دو تا از آهنگهای بسیار شنیدهشدهام «ای وای و ای جان» را با نیلوفر منصوری کار کردهام که خیلی موفق بودند. به نیلوفر بهعنوان یک خانم موفق بسیار افتخار میکنم.
امضای سحر مقدس کدام آهنگش است؟
ای وای!
به نظرتان مارکت موسیقی ایرانی برای نزدیک شدن به مارکت جهانی باید چه تغییراتی کند؟
کلاً باید زیر و رو شود. مارکت ما از نظر مالی خیلی ضعیف است؛ مارکت جهانی سرمایهگذاری زیادی دارد. ما نمیتوانیم کارهای بزرگ کنیم چون همه چیز به مسائل مالی بازمیگردد. نمیتوانیم کنسرتی مانند کنسرتهای جنیفر لوپز داشته باشیم که در سالنی عظیم با ۱۵ رقصنده روی صحنه میآید. کدام کنسرتگذاری جرات برگزاری این مراسم را دارد؟ از طرفی ما در کشور خودمان نیستیم و حمایت مردم را نداریم.
به نظرتان چه فاکتوری به غیر از خوش صدا بودن، باعث شده که شما در مارکت موزیک ایرانی دیده شوید؟
فکر میکنم شانس آوردم و خدا هوایم را داشته. به نظرم در سرنوشت من خوانندگی نوشته شده بود. ما خوانندههایی داریم که زحمت کشیدند اما نتیجه نگرفتهاند. من همیشه از تکنیکهای خوانندههای قدیمی و اجرا و زبان بدن آنها الهام میگیرم. مثلاً خانم گوگوش روی صحنه، نمایش اجرا میکند و کلام و حرکتش همخوانی دارد.
فضای بیشتر آهنگهایتان رمانتیک است، شخصیت واقعی خودتان چقدر به این فضا نزدیک است؟
احساسی هستم، رمانتیک را نمیدانم. هنرمند برای اجرایش باید احساسی باشد. آهنگهایی که انتخاب میکنم به سلیقه مردم است. مردم چیزهای مثبت و زیبا را دوست دارند.
تاتوهای دست شما درباره چیست؟
۵ تا تاتو دارم. همیشه، سحر، بیبی دل، پروانه و لوسیفر. کم سن که بودم به متال علاقه داشتم.
چند سال است که گیاهخوار شدهاید؟
6 سال. یک فیلم خیلی ناراحت کننده از حیوانات دیدم و آن روز آنقدر گریه کردم که داشتم از ناراحتی خفه میشدم. با خودم گفتم تو لعنتیترین آدمی هستی که بدون عذاب وجدان گوشت میخوری. بعد هم قسم خوردم که دیگر گوشت نخورم. چکاپ کردهام، هیچ مشکلی بعد از گیاهخوار شدن ندارم. حتی چربی خون، کمخونی و مشکلات گوارشی هم ندارم و فکر میکنم روی سلامت پوستم هم تاثیرگذار بوده است. نمیخواهم تبلیغ گیاهخواری کنم، اما هیچ گیاهخواری از سوتغذیه نمرده است. فقط باید یک سری مواد مغذی را به بدن برسانید.
درباره ورزش و رژیم غذاییتان برایمان بگویید.
زیاد اعتقادی به رژیم ندارم، چون میگویم اگر برای مدتی کم خوری کنی، وقتی رژيم را رها میکنی باز به حالت قبل برمیگردی. من گیاهخوار هستم و زیاد پُرخوری نمیکنم. اما به خاطر کم کاری تیروئید گاهی وزنم خودبهخود بالا میرود که خودم مشکلی با آن ندارم. بدنسازی کار میکنم اما الان چند ماه است که کمتر شده است، چون درگیر کنسرتها هستم.
چه غذایی را خوب درست میکنید؟
آش رشته و کشک بادمجان.
در روز چقدر زمان صرف پاسخ دادن به کامنتها میکنید؟
خیلی زیاد. با خنده میگوید: «گاهی چشمهایم چپ میشود». در نهایت باز هم مینویسند: «خیلی خودخواهی که جوابمان را نمیدهی، فکر میکنی کی هستی؟ تو با ما سحر شدهای». بله قبول دارم؛ اما در نهایت میتوانم به ۵۰ نفر جواب دهم. نمیتوانم ۵ هزار دایرکت را جواب بدهم. گاهی آنقدر جواب میدهم که به خودم میآیم و میبینم حتی ناهار نخوردهام. سعی میکنم تا جایی که برسم حتی یک قلب هم که شده برایشان بفرستم.
رابطه شما با فالورهایتان چطور است؟
وقتی اینترنت در ایران قطع بود حس تنهایی میکردم. خیلی دوستشان دارم. همراهی آنها، حرفهای زیبایشان و انرژی مثبتشان حس خوبی به من میدهد.
وقتی آنها را از نزدیک میبینید چه حسی دارید؟
من دوست دارم آنها را محکم بغل کنم و با آنها عکس بگیرم. حس میکنم این احساس خوب منتقل میشود. چند وقت پیش خانمی را حضوری دیدم و به من گفت: «تو خیلی حس خوبی داری، قبلاً دوستت نداشتم اما حالا که دیدمت عاشقت شدم». گفتم: چرا؟ گفت: «چون یک خواننده خانمی را در لندن دیدم و از او خواستم با من عکس بگیرد و او گفت ببخشید باید بروم و بعد هم از او خیلی بدم آمد». مهم است که با طرفدارت چطور برخورد کنی. خودم دوست ندارم خوانندههای مورد علاقهام را ببینم چون ممکن است رفتاری از آنها ببینم که دیگر از آنها خوشم نیاید.
یک روز سحر مقدس چطور میگذرد؟
با خنده میگوید: «پنجره را باز میکنم و میبینم باران میآید. با خودم میگویم لعنتی و پنجره را میبندم و دوباره میخوابم». چون ۱۴ سال دبی زندگی کردهام و ۶ صبح خوابیدهام و ۲ ظهر بیدار شدهام، هنوز نتوانستهام زندگیام را در لندن روتین کنم. گاهی هنوز ۴ صبح میخوابم و ظهر بیدار میشوم. باشگاه میروم. نقاشی میکنم. آشپزی میکنم. سگم «توتو» را بیرون میبرم. بیشتر دوست دارم در خانه باشم و فیلم ببینم و زیاد اهل کلاب و… نیستم.
میخواهم جایگاه بزرگی داشته باشم؛
نمیخواهم فقط باشم و بخوانم.
به نظر سحر، قدرت یک زن در چیست؟
اعتماد به نفسش. یک خانم اگر خودش را باور داشته باشد میتواند یک زن قدرتمند باشد. به نظرم بین خارجیها مدونا زن بسیار قوی است.
خوانندگی را شغل همیشگی میدانید یا شغل دیگری دارید؟
در مارکت ما هیچ چیزی ثبات ندارد؛ ما هالیوودی نیستیم که حتی اگر نخوانیم پول دربیاوریم. من هم به فکر کار جدید هستم.
فکر میکنید ۱۰ سال دیگر کجا باشید؟
میخواهم جایگاه بزرگی داشته باشم؛ نمیخواهم فقط باشم و بخوانم. اگر نباشد، در همان حالت خداحافظی میکنم.
اگر خواننده نبودید، چه کاره میشدید؟
دکتر جراح مغز و اعصاب میشدم. الان دائماً در یوتوب ویدئوی جراحی میبینم و یا شاید وکیل میشدم.
در مسیر رشدتان، چه کسی تاثیرگذارتر بود؟
در شروع کارم کسی کمکم نکرد. خیلی اذیت شدم و مدام زیر پایم را خالی میکردند. اما زورشان نرسید.
بدترین شایعهای که در مورد خودتان شنیدید چه بوده؟
شوهر دارم! همیشه دنبال شوهرم میگردم که بدانم شوهرم کجاست که خودم او را ندیدهام.
برنامه کنسرتهای بعدی مشخص است؟
بله. برنامههای زیادی داریم که فکر میکنم اصلاً وقت خوابیدن هم نداشته باشیم و فقط در پروازها بخوابیم.
برای خواننده شدن مسیر سختی را طی کردید؛ حالا به دختران جوانی که میخواهند خواننده شوند چه توصیهای دارید؟
از خودشان بپرسند که برای این کار چقدر قوی هستند؟ چقدر در خودتان پتانسیل گذشتن از خیلی چیزها مثل خانواده، تفریح و… در زندگیتان را میبینید؟ این شغل خودخواه است. یک آرتیست به خصوص آرتیست خانم نمیتواند مادر و همسر خوبی برای کسی باشد؛ چون دائماً در حال کار است و نمیتواند در خانه باشد و وظایف معمول را انجام دهد. به خصوص برای خانمهای ایرانی که اگر بخواهند سمت این کار بیایند باید از ایران خارج شوند و دیگر حمایت خانواده را ندارند. من ۱7 سال است که شب تولدم، شب سال نو، کریسمس، شب یلدا و… را تنها گذراندهام. پس خانمی که این کار را انتخاب میکند باید قوی باشد. باید بتواند با کمپانیهای مختلف به خصوص آقایان کار کنند. خوانندگی فقط شهرت و پول نیست؛ پشت صحنه بسیار سخت است. اگر روحیه ضعیفی دارید وارد این کار نشوید، چون کاری است که یا در آن موفق میشوید یا هیچی نمیشوید. باید ریسکش را بپذیرید.
نظرتان درباره رادیو جوان و حمایتهایش از موسیقی ایرانی چیست؟
رادیو جوان به دیده و شنیده شدن خوانندههای جوان خیلی کمک میکند و تیم قوی دارد.
صحبتی با طرفدارانتان دارید؟
ممنون که صدای من را تحمل کردید. من را در این سالها حمایت کردید و دوست داشتید. ممنون با انرژی مثبتتان به من انگیزه دادید. سپاسگذار تکتک شما هستم. امیدوارم بتوانم جوابگوی وقت و گوشهای شما باشم.
نظرتان درباره مجله پُل چیست؟
راستش تابهحال به غیر از صفحه رادیو جوان آن را جایی ندیده بودم. وقتی شما را دیدم، فهمیدم تیم قوی و هنرمندی دارید. ایرانیها به نظرم نابغه هستند و فقط با توجه به ظاهر مجله همین حالا میتوانم بگویم که در حد مجلههای بزرگ دنیا هستید.