طوری زندگی کن که خوشحال باشی
چون زندگی خیلی کوتاه است
بهار اسلامی متولد اول فروردین 1364در تهران است. او دارای مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی از دانشگاه شهید بهشتی تهران و MBA از دانشگاه HULT San Francisco است. با گذراندن دوره یکساله طراحی لباس در دانشگاه Academy of Art San Francisco متوجه شد که به ترکیب مُد و تجارت به نسبت طراحی علاقه بیشتری دارد. بهار بعد از گذراندن دوره MBA و هشت سال زندگی در آمریکا به ایران بازگشت و با معرفی طراحان با استعداد ایرانی به همه دنیا، صفحه fashionsandwichbybahar را افتتاح کرد. بیشترین تاکید بهار بر شناساندن طراحان زیرزمینی ایرانی به مخاطب بود و تا حدود زیادی در آن زمان به هدفش دست یافت. به خاطر علاقه زیاد به فشن و همچنین روابط دوستانهای که با طراحان ایرانی پیدا کرده بود، به همراه دوستانش دو گالری افتتاح کرد که کار 350 طراح ایرانی را معرفی میکردند. در همین حین صفحه اینستگرامش به بلاگ لایف استایل تبدیل شد و تمرکزش از لباس و مُد به سبک زندگی تغییر پیدا کرد. متاسفانه او به خاطر محدودیتهای مد و لباس خانمها در ایران، دو سال ممنوعالکار شد و در نهایت ترجیح داد برای دنبال کردنِ شغلی که دوستش دارد و به دنبال ادامه رویاهایش از ایران به کانادا مهاجرت کند. او به تازگی به همراه دوستش حدیث یک برند عینک به ثبت رسانده که به عشق ایران نام این برند تجاری را «دیار» گذاشته است. به زودی کارهای طراحان ایرانی به این مجموعه اضافه خواهد شد و گالری آنلاین طراحان ایرانی تحت عنوان «دیار» به همراه دو تن از دوستان نزدیک دیگر او زیرمجموعه برند دیار خواهد شد. این امکان وجود دارد که همه از هر جای دنیا حتی آمریکا، کانادا و استرالیا بتوانند کارهای طراحان ایرانی را از این مجموعه خریداری کنند. خواننده مصاحبه ما با بهار باشید تا با او بیشتر آشنا شوید.
چه شد كه تصميم گرفتيد اين كار را شروع کنید و از کجا آغاز کردید؟
همیشه شعارم این بود که شیک بودن به سلیقه داشتن و ترکیب رنگ و استایل مربوط است نه به پوشیدن برندهای گران قیمت، همچنین همیشه سعی کردم اگر گاهی برندی میپوشم، با لباسهای قیمت مناسب مثل Zara یا H&M یا یک برند ایرانی ترکیب کنم تا بتوانم این حس را به مخاطب منتقل کنم که برای خوشپوش و خوشاستایل بودن نیاز به یک گونی پول نیست. بسیاری از مجلات و شبکههای خارجی مثل Grazia, France24, Le monde و… برای مصاحبه با من به سراغم آمدند و برایشان جالب بود که ایران صنعت مُد قدرتمندی دارد. آنجا بود که حس کردم توانستهام بخشی از زحمات و سلیقه طراحان کشورمان را به دنیا نشان بدهم. در مورد شروعش باید بگویم که خیلی اتفاقی از اتاق خانه دوست صمیمیام در آمریکا شروع شد. من یک سلفی از لباسی که تنم بود در آیینه خانهاش گرفتم و در اینستگرام به اشتراک گذاشتم. با خودم گفتم «بهار تو با این صفحه میتوانی عشقت را به دنیای مُد با افراد در میان بگذاری». شروع کار من بدون دوربین حرفهای، بدون ابزار عکاسی و بسیار ساده بود.
چه چیزی باعث شد به مُد و فشن علاقهمند شوید؟
من از بچگی عاشق لباس و خلق استایل بودم. شاید این مساله در خونم ریشه دارد. چون پدر و مادرم هم همیشه عاشق فشن بودند و من از بچگی میدیدم که ترکیب یک استایل، یک هنر به حساب میآید. همیشه FashionTV و مجلههای مُد پای ثابت خانه ما بود و من هم ناخودآگاه به این دنیا علاقهمند شدم.
فکـر میکنیـد در ایـن کار، چـه فاکتـوری بیـش از همـه بـرای رسیـدن بـه یـک جایـگاه مشخص لازم اسـت؟
قطعاً خاکی بودن، مردمی بودن و همیشه لبخند زدن. معاشرت کردن با افراد در دنیای غیرمجازی و حس کردن آنها، عشق به مد و میکاپ و خوش سلیقه بودن. اما از دیدگاه من فاکتور اول در حیطه بلاگینگ، متواضع بودن و کنار مردم بودن است. مردم باید تبدیل به خانوادهات بشوند، نه فالوورهای دنیای مجازی.
یک میکاپ حرفهای از نظر شما باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
به نظر من میکاپ هیچ باید و نبایدی ندارد. چون یک هنر است و هنر مرز و باید و نباید نمیشناسد. اما سلیقه شخصی من میکاپ لایت است. میکاپى که حتی شاید برایش کار زیادی انجام شده، اما به طور نامحسوس ایرادها را پوشانده باشد و احساس زیاد بودن به مخاطب ندهد. در کنار این، قطعاً هر کسی زیبایی خودش را دارد و باید بیشتر از اینکه چه میکاپی در این زمان خاص مُد شده، به این مساله توجه کنیم که چه میکاپی برای فرد موردنظر مناسبتر است. هم در میکاپ و هم در مُد به این شکل است. هر فردی باید استایل خودش را داشته باشد و برحسب علاقه و مدل صورت و هیکلش و حتی سبک شخصیتیاش، نوع لباس و آرایشش را انتخاب کند.
با چه پروژه و برندهایی کار کردید؟
با برندهای زیادی کار کردم. از اکثر گالریها و طراحان ایرانی گرفته تا برندهای سرشناس خارجی مثل Sony، Samsung، Loreal
Phyto ،Lancome و Dior. در حال حاضر هم همکاری حرفهای من با برندهای خارجی شروع شده و با برندهایی مثل
Benefit ،Drunk Elephant، Ordinary، Ilia و… مشغول کار هستم. لیست همه برندهایی که با آنها کار کردم در وب سایت
www.bahareslami.com موجود است.
درباره چالش بدون آرایش برایمان بگویید.
چالش بدون آرایش بعد از مصاحبه «منوتو پلاس» با من شروع شد. به من گفتند به خاطر استفاده از فیلتر و میکاپ توسط ما بلاگرها، همه فکر میکنند، صورت بلاگرها خیلی بینقص است! از من خواهش کردند که جلوی دوربین تلویزیون آرایشت را پاک کن و بدون فیلتر نشان بده که شماها هم ایراد دارید تا جوانان فریب آرایش و فیلتر بلاگرها را نخورند. برایم خیلی سخت بود، اما با خودم گفتم: «بهار باید این کار را انجام بدهی و انجامش دادم». از آن به بعد خیلی وقتها سعی کردم بدون فیلتر استوری و عکس به اشتراک بگذارم و خیلی وقتها هم برای نشان دادن روتین پوستی، جلو دوربین آرایشم را پاک میکردم. این کار باعث شد بر ترسم از این مساله غلبه کنم و یاد بگیرم که افراد با همه ایرادات و نقصهایشان منحصربه فرد، یونیک، متفاوت و زیبا هستند و در واقع چیزی به اسم ایراد وجود ندارد. هم من و هم شبکه منوتو از مخاطبان خواستیم برایمان فیلم و عکس بفرستند تا به اشتراک بگذاریم. به نظر من دنیای مجازی با فیلتر و ادیتهایش و صنعت مُد و میکاپ با آن همه محصولات متنوع و هوس انگیزش باعث شدند که ما از خود واقعیمان دور شویم، ولی باید بدانیم این مسائل همه سرگرمی است و باید حواسمان جمع باشد که زیاد غرق این مساله نشویم. البته نمیگویم که از فیلترها و لوازم آرایشی استفاده نکنیم اما باید سعی کنیم غرق آن نشویم و نباید فراموش کنیم که ابعاد دیگری هم برای زیبا بودن وجود دارد و آن داشتن ذهن زیبا است که جز با مطالعه، پادکست و سفر و خودشناسی به دست نمیآید. در واقع زیبایی اصلی این بخش است و ظاهر فقط حالت سرگرمی دارد.
تاثیرگذارترین شخص در زندگیتان چه کسی بوده است؟
در زمینه بیزینس و رویاهای کاری و ریسکپذیری، پدرم. پدرم مرد نوآور و کارآفرینی است و همیشه پُر از ایدههای جالب بوده و هست. اعتیادش به کار و ایدهپردازیهایش به من هم سرایت کرده! نمیگویم این روش خوب است. چون اعتیاد به هر چیز بدیهای خودش را دارد. اما خوب الگوی من از بچگی پدرم بوده و همیشه دوست داشتم مثل او موفق و محبوب باشم. پدرم همیشه به من میگوید «معروف نباش، محبوب باش». اما در زمینه عشق به خانواده و زندگی خانوادگی، مادرم همیشه برایم الگو بوده است. گرچه هیچ وقت نتوانستم زن خانهدار موفقی باشم، اما همیشه مادرم را ستایش میکنم.
بیشتر شبیه پدرتان هستید یا مادرتان؟ خانواده چطور شما را حمایت کردند؟
پدرم. جالب است بدانید نه تنها الگوی زندگی من است بلکه قهرمان زندگی من هم بوده و هست. اخلاقمان خیلی شبیه به هم است و لازم به ذکر است که همین شباهتمان به هم گاهی باعث میشود که با هم سازش نداشته باشیم. میتوانم بگویم راهنماییها و مشاورههای به جا و درستشان بوده که بیشترین تاثیر را در این راه برایم داشته است. پدرم برای من خیلی سختی کشید و هیچ وقت بابت حمایتهایش خم به ابرو نیاورد. حتی وقتی از ایران خارج شدم، در نبودش هم گرمای حمایتش را احساس میکنم.
الگوهای شما در این حرفه چه کسانی هستند؟
الگوی من در دنیای بلاگینگ، Chiara Ferragni و Camila Coelho و بعد از آنها نگین میرصالحی است.
Chiara، به دلیل اینکه خاکی، فروتن، محبوب، وفادار و خانواده دوست است و همچنین در دنیای حرفهای نیز زن بسیار موفقی است. Camila هم چون کارآفرین است و لاین لباس و میکاپ بسیار حرفهای دارد و در کنارش بلاگر موفقی است. نگین را بهعنوان یک ایرانی که توانسته در عرصه بلاگینگ، جهانی شود دوست دارم. چون او برند خودش را ثبت کرده و سر و صدای زیادی در دنیای مُد و فشن و بلاگینگ به پا کرده است. همه اینها در کنار بلاگر بودن، کارآفرینی کردند و برند خودشان را ایجاد کردهاند. این بخش ماجرا برایم از همه جذابتر است.
روند روزانه تناسب اندام در زندگی شما چیست؟
من تا ۲۸ سالگی ۴۸ کیلو وزن داشتم و روزی سه وعده برنج و مقدار زیادی شکلات میخوردم. همیشه هم به این که چاق نمیشوم، میبالیدم! اما دیدم از ۳۰ سالگی به بعد متابولیسم بدنم کاملاً تغییر کرده و دیگر باید مراقب باشم. درستترین راه، داشتن سبک زندگی سالم است. ورزش حرف اول را میزند! متاسفانه برعکس پدرم من زیاد ورزشکار نیستم. ولی به زور خودم را به آن مسیر میکشانم. یوگا، باراسول و در کنار آنها رقص، برای من خیلی هیجانانگیز هستند. پیادهروی را هم خیلی دوست دارم و همیشه در برنامهام هست. بعد از ورزش، سالم غذا خوردن خیلی اهمیت دارد. مدتی به رژیمهای مختلف میپرداختم، از کتو گرفته تا رژیم کانادایی، اما بعد دیدم اگر به این شکل پیش بروم باید تا آخر عمر در رژیم باشم. خلاصه چند ماهی است که سعی میکنم افراط و تفریط در خوردن را کنار بگذارم و همه چیز بخورم، اما متعادل.
عمل زیبایی یا مراقبتهای زیبایی خاصی داشتید؟
عمل زیبایی بینی داشتم. زیر چشمم از بچگی تیرگی داشت و مجبور شدم در این دو سه سال فیلر زیر چشم بزنم. از 32 سالگی به بعد هم بوتاکس کردم. در کل معتقدم خوب است که فرد به خودش برسد، اما نباید زیادهروی کرد. همه چیز در حد تعادلش خوب است. همه انسانهای دنیا از بلاگر گرفته تا هنرپیشه و آدمهای معمولی، به خودشان میرسند، اما سعی می کنند زیاد در مرکز توجه قرار نگیرند و از خود واقعیشان دور نشوند.
نکات مثبت و اثرات مهاجرت برای شما چه بوده است؟
یاد گرفتم فقط و فقط روی خودم حساب کنم و تنهایی زندگی کردن را تمرین کردم. هر زمان که موفق میشوم به خودم افتخار میکنم که توانستم تنهایی آن سر دنیا دور از همه، مشکلاتم را مدیریت کنم و زندگیام را بسازم. فقط باید بدانیم که مهاجرت تنها در روی قشنگی که همه فکر میکنند، خلاصه نمیشود. قشنگ است اما یک زره آهنین برای پوشیدن نیاز داریم تا بتوانیم به قشنگیهایش پی ببریم.
مهمترین هایلایتهای زندگی کاریتان در سالهای اخیر چه بوده است؟
اواخر کارم در ایران احساس میکردم جنبه بیزینسی پیجم خیلی زیاد شده و دیگر به این شکل دوستش نداشتم. با پیج bahareslami_ journal عشق بچگیام را که در قدیم نویسندگی بود، زنده کردم و عشق به روانشناسی و ادبیات در من جان گرفت. در بچگی زیاد داستان مینوشتم و در مجلههای کودک و نوجوان قصههایم چاپ میشد. این حس دوباره در دلم زنده شد. روانشناسی هم بُعد اصلی این صفحه است که با روانشناسان خیلی معروف، مثل دکتر لاله مهراد و… ارتباط پیدا کردم و با این عزیزان لایوهای روانشناسی گذاشتم و ادامه میدهم تا هم روی خودم کار شود و هم به بقیه کمکی کرده باشم. این صفحه خود واقعی بهار را نشان داده است. فارغ از لباس و میکاپ، از دیدگاه من این صفحه من را به مردم نزدیکتر کرده و کمک میکند مردم من واقعی را بیشتر بشناسند.
به نظرتان کدام برند ایرانی قابلیت جهانی شدن دارد؟
آنقدر تعداد برندهای ایرانی خوب زیاد است که نمیشود نام برد. اما اگر فقط بخواهم به یکی دو تا از آنها اشاره کنم، باید بگویم در عرصه لباس، نسیم اخوان، سپیده پارسا و خیلی از طراحان معروف ایرانی دیگر که نمیتوانم همه را اینجا نام ببرم و به نظرم در عرصه زیبایی پریم و سریتا قابلیت جهانی شدن را دارند.
بزرگترین درسی که در زندگی یادگرفتید و عمیقترین تاثیری که در شما داشت چه بوده است؟
دل به هیچی نبند! به هیچ چیز مغرور نشو! چون این احتمال وجود دارد که یکشبه از دستش بدهی. این قانون زندگی است. لحظههایی که احساس کند به چیزی یا کسی وابسته شدهای آن را از تو میگیرد که به تو یاد بدهد نباید وابسته شوی. همه زندگیام، کار و صفحهام شده بود و یک شبه آن را از من گرفتند. اول فکر کردم میمیرم، اما دیدم نه تنها نمردم، بلکه وقت بیشتری برای خود و خانوادهام پیدا کردم و خودم را بیشتر شناختم. بیشتر کتاب خواندم و پادکست گوش کردم. یوگا انجام دادم و خلاصه اینکه آدم بهتری شدم.
شعار بهار در زندگی چیست؟
طوری زندگی کن که خوشحال باشی، چون زندگی خیلی کوتاه است. فقط به کسی آزاری نرسان و تا جایی که میتوانی به انسانها کمک کن و همچنین هیچ کسی را قضاوت نکن.
سرگرمی مورد علاقه بهار چیست؟
یک ضربالمثل هست که میگوید، اگر عاشق کارت باشی، دیگر حتی یک روز هم در زندگی کار نمیکنی. من واقعاً همین گونه هستم. ورزش میکنم، آن هم در انرژیای که به کارم میدهم تاثیر میگذارد. کتاب میخوانم و موارد جذابش را با مخاطبانم در میان میگذارم که باز هم مربوط به کارم است. دوستان زیادی دارم که از معاشرت با آنها لذت میبرم، من و دوستانم به هم در کار کمک میکنیم و قسمتی از موفقیتهای یکدیگر هستیم. سرگرمی من زندگی کردن است.
دوست دارید چه تاثیری روی مردم داشته باشید؟
دوست دارم آگاهشان کنم. همچنین دوست دارم بتوانم این فرهنگ را ایجاد کنم که مردم یاد بگیرند تسلیم فشارهای روزمره محیط نشوند و این که چطور میتوانند به سادهترین شکل مشکلاتشان را خُرد کنند و بخش به بخش برای به دست آوردن جوابهایشان تحقیق کنند. دوست دارم بتوانم به آنها کمک کنم که درک کنند چطور اخبار درست و غلط را از هم تشخیص بدهند و چطور برای بهتر شدنشان مشاوره درست بگیرند. حالا در هر مسیری که هستند. وقتی اسم مخاطب میآید بیشتر خانمها در ذهنم هستند. اگر لایوهایم را دیده باشید متوجه میشوید که تمام تلاش من این است که بانوان سرزمینم قویتر باشند.
بزرگترین آرزوی زندگیتان چیست؟
چه سوال سختی! خیلی آرزوها دارم، چون کلاً رویا پردازم. اما بزرگترینش این است که روزی بتوانیم همه در ایران با دل خوش زندگی کنیم. بدون فقر، بدون زور و بدون ترس.
وطن چیزی است که هیچ وقت فراموش نمیشود. کاش بشود همه در وطن خودمان، در خاک خودمان و با آرامش این چند روز عمر را زندگی کنیم.
پیامتان برای مخاطبان مجله پُل چیست؟
سعی کنیم همه هوای هم را داشته باشیم و همدیگر را حمایت کنیم. بدی یکدیگر را نخواهیم، سعی کنیم همدیگر را قضاوت نکنیم و آگاهتر زندگی کنیم.
نظرتان در مورد مجله پُل چیست؟
من مجله پُل را واقعاً دوست دارم. به نظرم پُل مجلهای است که هم تیم به روزی دارد و هم ارتباط خیلی خوبی با مخاطبانش ایجاد کرده است. طراحی جذابی دارد که باعث میشود انسان از خواندن مطالبش لذت ببرد. جالب است که بچههای ایرانی خودمان اینقدر خوب عمل کردند که برای افرادی مثل ما که به بهروزترین مجلات دنیا هم دسترسی داریم، باز هم یک انتخاب به حساب میآید. پُل در سوشال مدیا هم سنتشکنی کرده و تولید محتوایش محدود به متن و عکس نیست. این که به سوژههای روز بها میدهد، قدرت مجله پُل به حساب میآید و باعث میشود که روز به روز به مخاطبانش افزوده شود. برایتان آرزوی موفقیت و پیشرفت بیشتر دارم و تلاش میکنم که پُل را به دوستان بیشتری معرفی کنم.