امیرحسین افتخاری، استعداد موسیقی ایرانی که در سبک موسیقی تلفیقی کار میکند، به واسطه یک مسابقه استعدادسنجی شناخته شد. بعد از آن مسابقه تمام تلاش خود را کرد تا در مسیر موسیقی پیش برود. امیرحسین یک دهه هفتادی است که میتوانست سراغ سبکهای دیگر موسیقی مانند رپ، راک اند رول و… برود، اما انتخاب او پیوند دادن گذشته و آینده در سبک تلفیقی بود. او میتواند موسیقی سنتی را به صورتی بیاراید و زیبا کند که یک جوان امروزی مدرن نیز از شنیدن آن بسیار لذت ببرد. اثر امیرحسین متفاوت است و همین تفاوت با ارزشش میکند. خودش نیز مانند سبک موسیقیاش به حس و حال خاصی تعلق ندارد و بین احساسات مختلف شناور است. در ظاهر همیشه میخندد، اما طرفداران امیرحسین در شبکههای مجازی مانند اینستاگرام گاهی استوریهای غمناکی از او میبینند. میتوانید او را در اینستاگرام به آدرس amirhosseineftekharii@ پیدا کنید تا از آخرین فعالیتهای هنریاش مطلع باشید. افتخار مصاحبهای صمیمی و مفصل با او را داشتیم. او با صبوری به تک تک سوالات پاسخ داد و نتیجه چیزی شد که در ادامه میخوانید. امیدواریم لذت ببرید.
چند سال است که فعالیت هنری دارید؟ و چطور شروع کردید؟
سلام و عرض ادب. امیدوارم خوب و سلامت باشید. بسیار خوشحالم و ممنون از اینکه اجازه دادید که در این مصاحبه در خدمت شما باشم. به صورت رسمی ۳ سال (از سال ۲۰۱۶) است که وارد مارکت موسیقی ایران شدهام. قبل از آن هم در آلمان یک گروه موسیقی سنتی داشتم. به صورت غیررسمی حدوداً از سال ۲۰۰۹ کار میکنم که ۱۰ سال میشود. در ایران کلاس موسیقی میرفتم و از همان زمان یک گروه موسیقی سنتی تشکیل دادیم. سپس به آلمان مهاجرت کردم. اینجا هم یک گروه سنتی ایرانی-آلمانی تشکیل دادیم و به این ترتیب به چشمها و گوشهای ساکنان دوسلدورف (شهر محل سکونتم) آشنا شدیم. تا زمانی که در سال ۲۰۱۶ در برنامه استعدادیابی استیج در شبکه (من و تو) خودم را سنجیدم و نفر اول شدم. مسیر اصلیام از آنجا شروع شد.
چرا مهاجرت کردید؟ دوست دارید به ایران برگردید؟
در سن ۱۷ سالگی با خانواده مهاجرت کردیم. پدرم بازنشسته شده بود و هدفمان آینده بهتر و زندگی راحتتر بود. دوست دارم بتوانم به ایران برگردم، برای اینکه ۱۷ سال آنجا بودم و آنجا شکل گرفتم.
اولین بار چه کسی به شما گفت که صدای خوبی دارید و استعداد شما را چه کسی کشف کرد؟
مادرم صدای بسیار خوبی دارد و او اولین فردی بود که به من گفت صدای خوبی دارم. مادرم بسیار مرا تشویق میکرد؛ اما پدرم به زور مرا به کلاس برد تا این استعداد را عملی کنم.
چه کسی الهامبخش شما در خوانندگی بود؟ هیچ کدام از اعضای خانواده شما در موسیقی سررشته داشتهاند؟
مادرم الهامبخش من بود؛ همانطور که گفتم صدای خوبی دارد و شعر هم میسراید. او کنارم مینشست و با هم زمزمهای میکردیم و آرامش میگرفتیم. و باز هم میگویم که پدرم همیشه من را حمایت میکرد و البته خواهرم هم مدت کوتاهی دف میزد.
چرا خوانندگی را دوست دارید؟ چه چیزهایی شما را به سمت این صنعت کشاندهاند؟
اگر کسی استعدادی دارد، باید بتواند هنرش را هم به مردم برساند. من استعداد صدا داشتم و میخواستم حس و حالم را با مردم شریک بشوم. خدا را شکر که توانستم این کار را انجام بدهم. توانستم گوشهایی را به سمت خودم جلب کنم و حس و حالی را رقم بزنم و برای مردم خاطره بسازم و در دلشان باشم.
اصلیترین مشکلات و دغدغههای یک خواننده جوان چه چیزهایی هستند؟
سوال بسیار قشنگی کردید و میتوانم ساعتها در مورد آن حرف بزنم. مهمترین نگرانی یک خواننده جوان ترس از دیده نشدن است؛ به خصوص زمانی که تلاشش را میکند. موسیقی هزینه و دوندگی بسیار دارد و گاهی آدم ناامید میشود. به نظرم باید اتفاقاتی بیوفتند که این خوانندهها دیده شوند و نان صدای خودشان را بخورند و اسیر بیعدالتیها نشوند.
مسخرهترین شایعهای که در مورد خودتان شنیدهاید چه بود؟
«با پول و رانت و به لطف از ما بهترانها معروف شده؛ وگرنه خودش هیچ چیزی ندارد.» زیاد اهل حاشیه نیستم. سعی میکنم سرم به کار خودم باشد.
آهنگهای شما بسیار عاشقانه هستند، خودتان تا به حال عاشق شدهاید؟
خدا را شکر وقتی آهنگی را میخوانیم، احساسات به خوبی به شنونده منتقل میشوند. این یکی از افتخارات من است. مسلماً عاشق شدم. از همان عشقهایی که مردم نمیخواهند دربارهاش راحت حرف بزنند. عاشق شدم، خیلی هم خوب عاشق شدم؛ اما خود من بودم که خراب کردم. خودم جوان بودم. متاسفانه در آن زمان نمیدانستم چقدر عاشق هستم و فکر میکردم یک دوست داشتن معمولی است. اتفاق خوبی بود که خراب شد. ۴ سال از این جدایی گذشته؛ امیدوارم هر جا هست خوب و خوش باشد. عاشقی یعنی حال دلت خوب باشد و بتوانی حال دلش را خوب بکنی، به همین سادگی.
خودتان چه سبک موسیقی را بیشتر گوش میدهید و طرفدار کدام خواننده هستید؟
بیشتر موزیکهایی را گوش میدهم که خودم در آنها دست دارم؛ یعنی همان سبک تلفیقی. اما نمیتوانم بگویم فقط آن سبک است. تمام سبکها از جمله رپ، پاپ، راک، متال و… را گوش میدهم. از آثار استاد شجریان و پسرشان همایون بسیار لذت میبرم. البته هنرمندان دوست داشتنی بسیار زیاد دیگری هم هستند.
در حال حاضر چه فعالیتهای هنری دارید و با چه گروههایی همکاری میکنید؟
الان تنها هستم و با بچههای رادیو جوان کار میکنم. تنها در مسیرم پیش میروم تا ببینم خدا چه اتفاقاتی را رقم میزند.
نظرتان درباره پلتفورمهایی مثل رادیو جوان چیست؟ چه حمایتهایی از خوانندههایی مثل شما انجام میدهند؟
تمام این موفقیتها و چیزهایی که در ۳ سال اخیر به دست آوردم را در کنار استعدادم، فقط و فقط مدیون رادیو جوان هستم. هر جای دنیا که باشم این را میگویم. در ابتدای مسیر خیلی چیزها را بلد نبودم و مسیر برایم سخت و مبهم بود. آنها به کارم سمت و سوی بهتری دادند. مفتخرم که اگر سرمایهگذاری کردند، نتیجهاش را هم دیدند و این همکاری برای هر دو طرف نتیجهبخش بود. ارتباطات و فراهم کردن زیرساخت و تبلیغات از جمله کارهای آنهاست.
در زندگی خــودتان را به چه کسی بیشتــر از همه مدیــون میدانید و چرا؟
پدر و مادرم. به خاطر تمام بدخلقیها، حمایتها و تحمل سختیها. نفر دوم آراز پناهی عزیز است. چه کنارم باشد و چه نباشد، چه دوستم داشته باشد و چه نداشته باشد، همیشه خودم را مدیون او میدانم. او ۳ سال برای من زحمت کشید و من همانند درختی هستم که او کاشته است و تا آخر عمر مدیون او خواهم بود.
چه شد که در مسابقه استیج شرکت کردید؟ و پیشبینی شما از نتیجه این مسابقه چه بود؟
۴ سال از این موضوع میگذرد و نمیخواهم زیاد درباره آن صحبت کنم. سکوی پرتاب خوبی بود، اما میخواهم بیشتر درباره سال بعدش که زحمت کشیدم و ماندم و خواندم صحبت کنم.
قبل از مسابقه استیج هیچ موزیکی ضبط و پخش کرده بودید؟
بله چند موزیک کوتاه و بیکیفیت پخش کرده بودم که یادگاری باقی ماندهاند.
شهرت سریع چه خوبیها و بدیهایی برای شما داشت و چطور زندگی شما را تحت تأثیر قرار داد؟
به نظرم شهرت چیزی است که هر چقدر ساده به دست بیاید، همانقدر هم ساده از دست میرود. همانطور که در سوالات بالا گفتم، یک دفعه مشهور شدن و یک دفعه از یاد رفتن باعث ضربات عمیق روحی میشود. ماهها درگیر این موضوع بودم. بیمارستان رفتم و قرص خوردم. تغییرات یک دفعهای مانند ترک خوردن سنگ میمانند. چند سال مدل خاص زندگی خودت را داشتی و حالا نمیتوانی هر جایی بروی. قبلاً بیشتر به دنبال لذت خودم بودم چون کسی مرا نمیشناخت، اما حالا باید همیشه الگو باشی و دیگران همیشه تو را ببینند و لذت ببرند. هیچ وقت نمیتوانی بداخلاق باشی یا حال بدت را نشان بدهی. دیگران نمیدانند درون دلت چه میگذرد. جلب احترام و محبت مردم از خوبیهای آن است.
برای بهتر کردن حال خودتان، از چه چیزهایی انگیزه میگیرید؟
گاهی که از تلاش خسته میشوم و حالم را استوری میکنم، مردم میآیند و کلی به من انرژی میدهند. میگویند: «حال خوب دل خیلیها هستی» یا «با خواندنت حالمان خوب میشود». بعد با خودم میگویم هستند کسانی که برای آنها اهمیت دارم و حتی در دنیای مجازی به حالم توجه میکنند. این انگیزه خوبی به من میدهد که قویتر برگردم. ۴ سال قبل این افراد نبودند، من هم نبودم.
به نظــر شمــا، مسابقههــای استعــدادیابــی مثــل استیــج چــه تاثیـــری روی مسیـــر حرفهای شما داشت؟
همانطور که گفتم زیاد دوست ندارم در موردش حرف بزنم؛ اما استیج سکوی پرواز بود. با این همه تاثیرات بسیار بسیار منفی روحی و جسمی به جای میگذارد. تمام برنامههای استعدادیابی دنیا این طور است که چندین ماه شما روی آنتن میروید و وقتی به یک باره برنامه تمام میشود، شما نیز رها میشوید. به نظرم این خیانت است که دستت را نگیرند. قشنگتر این است که حمایتت کنند تا در این عرصه بمانی و بازی دو سر برد شود. وقتی موفق میشوی و خودت را نجات میدهی، دوباره به سراغت میآیند که زیاد خوشآیند نیست.
سختترین بخشِ مسیر حرفهای امیر حسین کجا بود؟
در برنامه استیج آهنگهای هنرمندان دیگر را میخواندیم و قضاوت شدن توسط مردم برایم بسیار سخت بود. باید چیزی که خودم بودم را به دل مردم مینشاندم، نظرشان را جلب میکردم و به قضاوت آنها سمت و سویی جدید میدادم و این کار بسیار سخت بود.
فکر میکنید اصلیترین دلیل موفقیت امیر حسین چیست؟
خیلی مانده تا امیرحسین به موفقیت دلخواهش برسد، چون مسیری طولانی دارد. اما تا همین جا اصلیترین موفقیت من در وهله اول همکاری با رادیو جوان بوده است. من خیلی «نمیشود» شنیدم، اما ادامه دادم و نشان دادم که میشود، فقط باید خواست. در این راه جسم و روحم آسیب دید… ، اما ادامه دادم.
به نظرتان خواننده خوب چه استانداردهای حرفهای دارد؟
یک مثلث برای خواننده خوب وجود دارد و سه ضلع آن صدا، اخلاق و اجرا است. هرکدام از آنها نباشد، یک جای کار به مشکل میخورد. صدا باید به دل بنشیند و طرفداران خودش را داشته باشد. اجرای روی صحنه و اخلاق او هم باید جلب اعتماد کند.
سبک و سیاق کار حامــد نیکپــی بـیشبـاهت به سبک شمــا نیست، هر دو تلفیقــی از چند سبک موسیقی را ارائه میدهید که هم به گوش شنونده آشناست و هم نیست. به طور کلی نظر شما در مورد این سبک و حامد چیست؟
حامد نیکپی جدا از اینکه مسیر را به من نشان داد و چراغی را روشن کرد؛ رفیق بسیار خوبی نیز بود و چیزهای خوبی را به من گوشزد کرد. صحبتهای بسیار کرد. راه را تا جایی که میتوانست هموار کرد. سبک و سیاق حامد شناخته شده است و بسیاری از افراد سبک او را به نام خودش میشناسند و با او ارتباط برقرار میکنند. من هم همینطور هستم و بسیار دوستش دارم. مرد دوست داشتنی است و خوشحالم که رفیقی مانند حامد دارم.
با جایزهای که برنده شدید چه کار کردید؟
صرف کارهای خیر و افرادی شد که به این پول نیاز داشتند. خودم فقط یک دهم آن را استفاده کردم.
با چه کسانی همکاری کردید و کدام از همه لذتبخشتر بوده؟ چرا؟
با تنظیمکنندهها، شاعران و ملودیسازهای زیادی کار کردم که بسیار به آنها افتخار میکنم؛ اما عمو فرامرز نصیری یکی از کسانی هستند که بسیار گل و مهربان هستند. اگر بخواهم یکی را نام ببرم همان استاد نصیری است.
بهترین ترانهسرایی که با آن همکاری کردید که بود و چرا؟
محمد مهدی علینژاد عزیزم. بیش از ۵ کار با هم ساختیم. محمد پسر پاک و بیشیله پیلهای است. شعرهایش از دل برمیآید و به دل مینشیند. احساس شعرهایش را بسیار دوست دارم و حالا حالاها با او کار خواهم کرد.
بزرگتریــن چالشــی که برای پشت ســرگذاشتــن به خــودتان افتخار میکنید چیست؟
به نظرم بزرگترین چالش مربوط به همان زمین خوردن و دوباره بلند شدنم بود. یعنی همان زمانی که دیده شدم و بعد یک باره رها شدم؛ اما خانواده و دوستانم کمکم کردند تا روی زانوهای خودم ایستادم و از حفره بزرگ افسردگی بیرون آمدم.
روند تولید موزیکهایتان را شرح دهید؟ سختترین بخش برای شما کدام بخش است؟
این روند همه جای دنیا یکی است. ترانهای را میگیریم. برای آن ملودی میسازیم. بعد گوش میکنیم و اگر دوستش داشتیم نگه میداریم. آنالیز میکنیم و مارکت را هم بررسی میکنیم. بعد سراغ تنظیم کننده میرویم. در این مرحله آهنگ دستخوش تغییرات بسیار میشود. نهایتاً آن را میخوانیم و منتشر میشود. به نظرم تمام قسمتها سخت است، اما سختترین قسمت آن بخشی است که باید تلاش کنی تا کار زیبا و بااحساسی به دست مردم برسد.
تا به حال چند کنسرت داشتید؟ برنامه کنسرتهای آینده چیست؟
در ۲ سال اخیر به کشورهای مختلفی رفتم. شاید ۲۰ الی ۳۰ تا باشد. خدا را شاکرم که در این سن کم توانستم مردم را راضی نگه دارم. به زودی تور آلبوم جدیدم را هم برگزار خواهم کرد.
لطفاً درباره آخرین آلبومتان توضیح بدهید؟
این آلبوم ۷ آهنگ دارد. تکتک آهنگها تکهای از شخصیت خودم هستند و به نوعی این آلبوم شناسنامه من است. تواناییهای تکنیکی صدا و تواناییهای روحی خودم در تمام آهنگها به کار گرفته شدهاند.
امیرحسین ۵ سال آینده را چطور میبینید؟
۳ سال از زندگی هنری من گذشته و هر چه در توانم بود انجام دادم. حالا باید شروع کنم و پلهها را آهسته آهسته بچینم. به همین دلیل در ۵ سال آینده حداقل خودم را ۵ پله بالاتر میبینم و حداقل ۲-۳ برابر حالا کنسرت برگزار میکنم. برای تمام آنها برنامه دارم.
بزرگتریــن ایـــراد فضـــای مــوزیک ایــــرانـــی چیست؟ چه در ایران و چه در خارج از ایران؟
خیلــی کوچکتــر از ایــن حرفهــا هستــم که بخواهم در این باره حرف بزنم؛ ولی چه در ایران و چه خارج از ایران در حق خیلی از خوانندهها، شاعرها و… کوتاهی میشود، اسمشان بزرگ نمیشود و به حقشان نمیرسند. خوبها خانهنشین شدهاند و سواد موسیقی مردم تحلیل رفته است. مورد دوم پشت هم نبودن و زیرآب هم را زدن است. همه ما هم دیدهایم، پشت هم نیستیم.
یک روز معمولی شما چطور میگذرد؟ شغل دیگری دارید؟
بله. کارهای اداری یک هتل را انجام میدهم و درس هم میخوانم. فعلاً زندگی من از هنرم نمیچرخد؛خدا را شکر خوب است، اما حالا حالاها کار دارم.
موسیقی با شغل حرفهای شما تداخلی داشته؟
وقتی زندگی تغییر میکند، همه چیز عوض میشود. وقتی یک شبه ره صد ساله را میروی، شغلت را از دست میدهی و به سمت و سوی موزیک کشیده میشوی.
در چه رشتهای تحصیل کردهاید؟
من در رشته (مدیا و تکنیک) تحصیل میکنم و هنوز هم ادامه دارد و فکر میکنم خیلی تنبلی کردم و باید تمامش کنم.
آرزوی قبل از ۳۰ سالگی شما چیست؟
۲ سال و ۱۰ ماه تا ۳۰ سالگی من مانده. دوست دارم تا آن موقع درآمدم از موسیقی بیشتر شود و در ۳۱ سالگی به زندگی پابرجایی رسیده باشم. دوست دارم تشکیل خانواده بدهم و سر و سامان بگیرم؛ اما برای پدر شدن زود است.
بیشترین سوالی که در فضای مجازی از شما پرسیده میشود، چیست؟
از من میپرسند که آیا فرزند و یا فامیل آقای علیرضا افتخاری هستید؟ و من میگویم خیر. یا برخی میگویند «شما مرفه بیدرد هستید و درد ما را نمیدانید؛ چرا مثل ما مردم نیستید؟» این حرف دل مرا به درد میآورد و از آن خوشم نمیآید. چون از قضاوت بسیار میترسم، خودم هیچ وقت به خودم اجازه قضاوت ندادم یا میتوانم بگویم حداقل تلاش خودم را کردهام.
بهترین دوست امیرحسین در ۱۰ سال اخیر چه کســی است؟ و چـــرا او بهتریـــن دوست شمــاست؟ رفیــق واقعــی چطــور است؟ یک دوست چه وظایفی دارد؟
با این سوال بسیار حال کردم. میتوانست یکی از دوستانم باشد، اما متاسفانه به خاطر برخی اتفاقات نبود. اما افرادی که این ۲ سال اخیر آمدهاند را عمیقاً دوست دارم. بهترین رفیق کسی است که تو را برای خودت بخواهد و در مشکلات و شادی تو شریک باشد. کسی که وقتی به تو میگوید (داداش) تمام وظایف برادری خود را انجام دهد. کسی که توقع نداشته باشد. مرز خودش را بشناسد. کسی که جوری که دوست دارد با او رفتار کنی،با تو رفتار کند. خیلیها بودند و خیلیها به هر دلیلی رفتند؛ خدا پشت و پناه آنها باشد. هر کجا هستند، خدایا به سلامت باشند.
دلنشینترین تحسین و تشویقی که شنیدید از چه کسی بود؟
سال ۲۰۱۷ در تورنتوی کانادا کنسرت داشتم. وقتی کنسرت تمام شد عزیزی که روی ویلچر بود، کنارم آمد و با هم حرف زدیم. گفت: «پسرم تو را نمیشناختم و به توصیه دخترم به اینجا آمدم. میخواهم بگویم مرا در این سن آنقدر به وجد آوردی که حس کردم واقعاً آرام شدم و حال خوبی دارم. از تو خواهش میکنم این مسیر را ادامه بده، چون میدانم حال خیلیها شبیه من است». این بهترین تشویق برای من بود.
بامزهترین واکنشی که از طرفداران دیدید چه بوده است؟
اینکه طرفداران دختر خواننده پسر را بغل میکنند و گریه میکنند چندان عجیب نیست؛ اما در کنسرت پوکت پسری را دیدم که دو برابر من هیکل داشت، اما وقتی مرا دید و بغل کرد بسیار گریه کرد. با هم در تماسیم و این برایم جالب و ارزشمند است.
چــه راز بامـــزهای در مــورد امیــرحسیــن وجــود دارد که دوست دارد طرفدارانش بدانند؟
تا به حال به آن فکر نکردهام. وحشتناک خر و پفی هستم؛ همانطور که در خوانندگی چهچه میزنم. گاهی هم شوخیهای عجیبی میکنم.
کدام غذای ایرانی را دوست دارید؟
تمام طرفدارانم میدانند که من عاشق تهچین مرغ هستم. بخاطر این غذا کیلومترها رانندگی میکنم.
تا به حال در استانبول بودهاید؟ چه نظری در مورد این شهر دارید؟
بله عاشق استانبول هستم. بسیار این شهر را دوست دارم. سالی یکی دو بار به استانبول میرفتم. شلوغی میدان تکسیم را دوست داشتم. مردمان مختلف از فرهنگهای گوناگون را میبینید که همه آنها برای شادی به آنجا آمدهاند.
تیکه کلام امیر حسین چیست؟
متاسفانه چون خیلی بیادبی است نمیتوانم بگویم، اما یک فحشی است که خیلی به کار میبرم.
پیج مورد علاقه شما در اینستاگرام چیست؟
پیجهای زیادی را نگاه میکنم. یک صفحه شخصی دارم که با آن موضوعات مورد علاقهام را فالو میکنم. بچههایی که دابسمش درست میکنند را دوست دارم، آنها هم هنرمندند و دوست دارند خنده روی لبهای ما بیاورند، دستشان درد نکند. صفحات علمی را هم دوست دارم. زمان زیادی را در اینستاگرام میگذرانم.
از چه اپلیکیشنی بیشترین استفاده را میکنید؟
اول اینستاگرام، دوم واتساپ و سوم فیسبوک.
یک صحبت با طرفداران و منتقدان؟
طرفدارانم چشم من هستند و دمشان هم گرم. یک گروه تلگرامی دارم که میتوانند آنجا شخصاً با من حرف بزنند. منتقدان هم اگر انتقاد سازنده و منطقی داشته باشند، پذیرا هستم. مثل یک سایتی که آلبوم را کاملاً آنالیز کرده بود و من خودم از نقدهایشان یادداشت برداشتم. منتقدانی که درست و آنالیز شده حرف بزنند، بهترین آدمهای دنیا هستند. دوست دارم آنها را به جرگه موسیقی خودم بیاورم و کاری کنم که لذت ببرند.
با پل چطور آشنا شدید و نظرتان درباره آن چیست؟
مجله پل را از طریق بچههای رادیو جوان شناختم و وقتی ورق زدم و درباره آن صحبت کردیم، به نظرم پتانسیل خیلی بالایی را دارد، کما اینکه حالا هم خیلی خوب هست. مرسی که برای من وقت گذاشتید. اگر حتی یک نفر را هم به سمت خودتان بیاورید، رسالتتان را انجام دادهاید. خودم حتماً مجله را دنبال میکنم و آرزوی موفقیت برای شما دارم. دم شما گرم.