بیوگرافی مارال عباسپور

«مارال عباسپور» متولد ۲۰ آذر ۱۳۷۴ در گرگان است. او تا ۱۸ سالگی در گرگان زندگی کرد و سپس به رشت برای ادامه تحصیل رفت. او از هفت سالگی نواختن سنتور را آغاز کرد و نزد استادان برجسته‌ای همچون سیامک آقایی آموزش دید. بعد از شرکت در جشنواره‌هایی همچون موسیقی، جوان و اجراهای متعدد در گرگان، تصمیم به شرکت در کنکور هنر گرفت. سپس با رتبه ۳۷۵ در دانشگاه گیلان و در رشته نوازندگی سنتور قبول شد. مارال عباسپور در ۲۵ سالگی به ترکیه مهاجرت کرد؛ اما بعد از ۲ سال برای کار به قطر رفت.

 به نظر شما یک موزیسین خوب چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

مهم‌ترین ویژگی این است که مانند یک موزیسین حرفه‌ای و مثل هر هنرمندی که آینده خود را در هنر می‌بیند، نباید زود ناامید شود. به عنوان یک فردی که صبور نیست می‌گویم که این رشته به تمرین و صبر زیادی نیار دارد. یک موزیسین فقط به خاطر عشق به آن هنر می‌تواند صبور باشد و پشتکار داشته باشد. پس شما در درجه اول باید عاشق موسیقی باشید. من همیشه به هنرجویانم می‌گویم که ویژگی‌های دیگر مانند استعداد و گوش موسیقیایی قوی تا یک جایی کمک‌کننده است؛ اما پشتکار و تمرین مهم می‌شود. من هنرجویی داشتم که از جلسه اول خوب بود و در کنارش هنرجوی دیگری داشتم که شنوایی قوی نداشت؛ اما با پشتکار و عشق، توانست از نفر اول پیشی گیرد. پس باید صبور و امیدوار باشید و خسته نشوید.

 فکر می‌کنید در پنج ‌سال آینده چه جایگاهی در حرفه و زندگی خود خواهید داشت؟

من قصد دارم تغییری در سبک خود ایجاد کنم. تا به حال فقط بر روی موسیقی ایرانی و اصیل کار کرده‌ام. می‌خواهم علاوه بر این سبک موسیقی، برای ایجاد یک روزنه برای کسانی که آشنایی چندانی با موسیقی ایرانی ندارند، سبک‌های دیگر را کار کنم. آنها باید به وسیله یک موسیقی آشنا با سنتور ارتباط برقرار کنند و در ادامه با موسیقی ایرانی آشنا شوند. در واقع می‌خواهم کاوری از موسیقی‌های جهانی را تولید کنم و از طریق آن، افراد را با موسیقی ایرانی آشنا کنم. با این کار خودم هم پیشرفت می‌کنم و پیشنهادهای بهتری در زمینه اجرا و کار به دست می‌آورم. از طرفی من همیشه در سفر هستم و می‌خواهم در زمینه محل زندگی خودم هم ثباتی ایجاد کنم. احساس می‌کنم از نظر سنی به جایی رسیده‌ام که نمی‌خواهم همیشه در سفر باشم.

چه ویژگی‌های مثبت و منفی مشترکی در شما و خواهرتان وجود دارد؟

ویژگی مثبت ما برنامه ریزی و هدف‌گذاری است. ما از وقتی که خواندن و نوشتن را یاد گرفتیم، شروع به نوشتن اهداف و علاقمندی‌هایمان کردیم. زمانی که ۱۸ ساله بودیم، غزال برنامه ریزی ژاپنی را خواند و سه دایره کشیدیم و در نهایت توانستیم چیزی که می‌خواهیم را پیدا کنیم. بعد از گذشت ده سال هنوز هم وقتی آن را می‌نویسیم، به همان جواب می‌رسیم. شاید خیلی از افراد اهداف مشابه ما را داشتند؛ اما اینکه ما تا یه حدی توانستیم نزدیک شویم، به خاطر برنامه ریزی بوده است. هر دفعه یک اتفاق چالش برانگیز پیش می‌آمد، به جای غصه خوردن، فردای همان روز دوباره برنامه ریزی می‌کردیم. ویژگی منفی مشترک ما خوشبینی نسبت به شرایط، عوامل و است و باعث می‌شود که ناامید و سرخورده می‌شویم. یعنی متوجه می‌شویم آنطور که فکر می‌کردیم نبوده است و زیاد از حد نگرش مثبت به آن موضوع داشته‌ایم. به این نتیجه می‌رسیم که باید طرز تفکر خود را عوض کنیم؛ اما هر دفعه تکرار می‌شود.

مارال و غزال عباسپور

نظرتان درباره اینستاگرام چیست؟ فکر می‌کنید چقدر در دیده شدن و موفقیت افراد تاثیرگذار است؟

نظر من در رابطه با اینستاگرام هم مثبت و هم منفی است. وجه مثبت آن برای من وقتی بود که هنرجویان زیادی از طریق اینستاگرام به دست آوردم و تصمیم به مهاجرت گرفتم. فهمیدم می‌توانم در یک کشوری که دوست دارم زندگی کنم. اینستاگرام همه را به هم وصل و آدم‌ها را پیگیر یکدیگر و اخبار می‌کند. از طرفی یک سری ویژگی‌های منفی دارد؛ مثلا به مسائل کم اهمیت بهای زیادی می‌دهد. در کل تاثیرات مثبتی برای من داشت؛ مثلا من خیلی از هنرمندان را نمی‌شناختم و از طریق اینستاگرام با آنها آشنا شدم و صحبت کردم. از طرفی دوستان خوبی پیدا کردم. به نظر من شبکه‌های اجتماعی در سبک زندگی افراد نقش مستقیم دارند و تاثیرگذار هستند.

چند ساعت از روزتان را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌دهید؟

هر روز سعی می‌کنم استفاده از فضای مجازی را محدودتر کنم؛ اما تولید محتوا دست کم روزی دو ساعت وقت می‌گیرد. به جز کلاس‌های آنلاین، پاسخگویی هنرجویان Offline دو ساعت وقت می‌گیرد. من چهار الهی پنج ساعت در طول روز را در حال پاسخگویی، Edit و هستم؛ اما از ماه گذشته برنامه‌ ریزی کرده‌ام که دو تا سه روز در هفته از فضای مجازی دور باشم. حتی کارهایی همچون Edit را هم کنار می‌گذارم؛ چرا که آنها هم یک عادتی را تشکیل می‌دهند؛ اما پشتیبانی را همیشه دارم.

فکر می‌کنید در زندگی افرادی که شما را در اینستاگرام دنبال می‌کنند،چقدر تاثیرگذار هستید؟

اینفلوئنسر (Influencer) شخصی است که تاثیر می‌گذارد؛ ولی من قبل از ورود به فضای مجازی، دوست داشتم که تاثیرگذار باشم. هر کسی نمی‌تواند تاثیرگذار باشد و این باید در وجود آن شخص نهادینه شده باشد. مثلا یک شخصی ممکن است اینفلوئنسر نباشد؛ اما تاثیر زیادی بر اطرافیانش بگذارد. من وقتی دانشجو بودم، اینستاگرام نداشتم؛ ولی مسیر خانه تا دانشگاه را حدود ۴۵ دقیقه با دوچرخه می‌رفتم. همه من را تشویق کردند و تعداد زیادی با من همراه شدند. من این تاثیرگذاری را خیلی دوست داشتم. به همین خاطر بعد از اینکه در اینستاگرام متوجه تاثیرگذاری‌ام شدم؛ انرژی گرفتم. سعی می‌کنم همیشه تاثیر مثبت داشته باشم. چه کاری قشنگ‌تر از تشویق افراد به آموختن موسیقی؟

آیا تا به حال پیش آمده که ناامید یا خسته شوید؟ چطور به خودتان انگیزه ادامه دادن می‌دهید؟

برای همه پیش می‌آید که ناامید شوند. اتفاقا برای من زیاد رخ می‌دهد؛ چرا که من شغلی را انتخاب کرده‌ام که در ایران سخت و ناامید کننده است. حتی گاهی از طریق رشته خواهرم هم ناامید می‌شدم. در کل خاطرات به من انگیزه زیادی می‌دهد. در واقع گذشته بیشتر از آینده بر من تاثیر دارد؛ یعنی اینکه در سنین کودکی چه آرزویی داشتم و الان هم باید تلاش کنم که به آن برسم. مادرم همیشه به من می‌گفت تصور کن که در چه جاهای معروفی ساز می‌زنی. من به خاطر لحظات تلخ و شیرینی که دارمم و به خاطر اینکه می‌خواهم خوشحال‌تر از همیشه باشم، سراغ گذشته می‌روم. هنوز هم باید رویاهای کودکی را ادامه دهم. یک جمله معروفی است که می‌گوید:« هیچ وقت یادت نره چرا شروع کردی». آن لحظه‌ای که تصمیم به شروع این مسیر گرفتم را فراموش نمی‌کنم. این انگیزه من برای ادامه دادن موسیقی و زندگی شخصی است.

مارال عباسپور و خواهرش

کمی درباره دوره‌های آموزشی که برگزار می‌کنید توضیح دهید؟

من در یک آموزشگاه موسیقی در رشت تدریس می‌کردم و به همین دلیل به شهرم برنگشتم. زمانی که کرونا شروع شد، آن آموزشگاه را بستند و تصمیم گرفتند که کلاس‌ها را به صورت آنلاین برگذار کنند. من مخالفت کردم و گفتم که تا پایان کرونا و شروع کلاس حضوری، هیچ دوره‌ای به صورت آنلاین برگذار نمی‌کنم؛ اما در نهایت مجبور به برگزاری شدم. جالب است بدانید که در همان ابتدا متوجه شدم که حتی هنرجوی ابتدایی هم با کلاس آنلاین خوب و روان پیش می‌روند. به خودم ثابت شد که به صورت آنلاین هم می‌توان با تمرکزی خوب، همه چیز را یاد گرفت. بعد از آن اینستاگرام را بزرگ‌تر کردم و هنرجویان زیادی به دست آوردم. همین باعث شد که چند پکیج آماده کنم که بتوانم به صورت آفلاین هم هنرجو بپذیرم. بعد از آن دیدم که خیلی از افرادی که به خاطر شرایط کاری و اینترنت نمی‌توانند در کلاس آنلاین شرکت کنند، دوره‌های آفلاین را تهیه کردند. من خودم هم خیلی از کلاس‌هایم همچون آواز را به همین صورت یاد می‌گیرم. پکیج‌های من برای سازهای کالیمبا، سنتور و چنگ شامل سه دوره مقدماتی، متوسط و پیشرفته است. انتها هر دوره یک مستر کلاس آنلاین برگذار می‌شود تا هنرجویان اشکالات خود را رفع کنند. من همیشه پشتیبانی می‌کنم و در سریع‌ترین حالت ممکن رفع اشکال انجام می‌دهم. این مسئله اتفاق بزرگی در زندگی من بوده است.

 بزرگترین چالش‌هایی که در طول مهاجرت تجربه کردید چه بوده است؟

بزرگ‌ترین چالش من در مهاجرت تنهایی بود. من به همراه خواهرم به ترکیه مهاجرت کردم و ایرانیان زیادی در آنجا زندگی می‌کردند. وقتی پیشنهاد کاری از قطر دریافت کردم و آمدم، هیچ ایرانی نمی‌شناختم. وقتی که رسیدم به فرودگاه و راننده شرکت دنبال من آمد، در مسیر به این فکر می‌کردم که در این کشور کوچک کسی را نمی‌شناسم. هفت ماه گذشت و من دوستانی پیدا کردم؛ اما تنهایی و حس غربت زیادی داشتم. در ترکیه حتی کوچه‌ها شبیه به ایران بود؛ اما دوهه با سبک و زندگی من در شمال خیلی متفاوت بود. هر روز حس غربت داشتم؛ ولی بعد از مدتی بهتر شد و خواهرم آمد. در کل تحمل اینکه ۱۱ شب از اجرا برمی‌گشتم، خانه تاریک بود و هیچ کس منتظر من نبود، برایم بسیار سخت بود.

در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی مشغول هستید؟

من نقاشی کردن را به اندازه موسیقی دوست دارم. حتی در ابتدا بین انتخاب این دو بسیار دو دل بودم و در نهایت موسیقی را انتخاب کردم. وقتی نقاشی می‌کشم، زمان و مکان را حس نمی‌کنم و از همه چیز جدا می‌شوم. از طرفی من هیچ وقت کتابخوان نبودم و همیشه کتاب صوتی گوش می‌کردم؛ اما در یک سال اخیر با سعی و تلاش آن را به روتین خود اضافه کردم و الان با علاقه این کار را انجام می‌دهم. در کنار همه اینها، حدود ۱۵ سال است که در رشته طناب زنی و دو کار می‌کنم. طبیعت گردی هم جز روتین من و خواهرم است.

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که بخواهید مسیرتان را از خواهرتان جدا کنید؟

طبیعتا ما چون دو شغل متفاوت داریم و او رقصنده است، پیشنهادهای کاری متفاوتی دریافت می‌کنیم. وقتی پیشنهاد قطر به من شد و از آنجایی که فرصت شغلی خوبی بود، تصمیم به رفتن گرفتم و بعد غزال اضافه شد. الان بعد از یک سال زندگی من در قطر، به دلیل پیشنهاد شغلی خوب، تصمیم گرفته‌ایم که به آلانیا ترکیه برگردیم؛ اما برای اجراهای تکی به هرجا که پیشنهاد شد، برویم. قرار است به زودی برای عید نوروز یک اجرا در دبی داشته باشم. ما برای زندگی شخصی خود بهترین‌ها را انتخاب می‌کنیم و اینگونه نیست که فقط برای با هم بودن از پیشنهادهای خوب صرف نظر کنیم؛ اما همه تلاش خود را می‌کنیم که بیشتر با یکدیگر باشیم.

بزرگترین آرزو و هدف شما در زندگی چیست؟

من تاثیرگذاری را دوست دارم و از کمبود اعتماد به نفس دختران ناراحت می‌شوم. خوشبختانه دختران جوان‌تر از خودم این مشکل را ندارند؛ ولی دختران بزرگ‌تر از من اعتماد به نفس کافی ندارند؛ مثلا به راحتی ساز نمی‌زنند، با صدای بلند نمی‌خندند، با صدای بلند چیزی که می‌خواهند را نمی‌گویند و یا کاری که می‌خواهند را انجام نمی‌دهند. من هم اعتماد به نفس بالایی نداشتم و حتی از خودم عکس زیادی نمی‌گرفتم؛ اما خیلی تلاش کردم و خودم را در جریان این اتفاقات قرار دادم. اکثرا هنرجویان من خانم هستند و از طرق مختلف مانند اینستاگرام این حس را می‌دهم که دختران اعتماد به نفس داشته باشند و آرزوهای خود را دنبال کنند؛ نه چیزی که جامعه، خانواده و همسر می‌خواهند. رضایت درونی است که انسان را راضی و خوشبخت نگه می‌دارد. هدف خودم این است که در زندگی یک آرامش درونی داشته باشم که هیچ اتفاق بیرونی آن را خراب نکند. می‌خواهم به چیزهایی که در ذهن دارم برسم.

این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید