کوثر عباسی متولد بندر ماهشهر در خوزستان است و بعد از نوجوانی به تهران مهاجرت میکند. حضور کوثر در تهران زیاد طول نکشید و در 19 سالگی به هند رفت و در حال حاضر بعد از 18 سال سفر پُر ماجرا و تجربه، در لس آنجلس آمریکا زندگی می کند. کوثر برای شروع فعالیت حرف های فقط دو هفته زمان نیاز داشت، یعنی وقتی فقط دو هفته بود که به هند سفر کرده بود و فعالیت حرف های خود را در زمینه رقص آغاز کرد. طولی نکشید تا در بالیوود به یکی از موفق ترین دنسرهای این هنر تبدیل شد و مجله ها و روزنامه ها در مورد موفقیت او مینوشتند. کوثر معتقد است این موفقیت را مدیون یادگیری سریع رقص هندی و همچنین ترکیب رقص های ایرانی که از کودکی به یاد می آورده، بوده است. او پس از گذراندن دوره های مختلف رقص نزد استادان به نام این هنر و همچنین پس از ورود به طب سنتی هند، با یوگا و مدیتیشن آشنا شد تا بتواند ارتباط خوبی بین این رشته ها با بدن و رقص پیدا کند. کوثر به مدت هفت سال به صورت حرف های کار تدریس، اجرا و طراحی رقص را انجام داد و همچنین بعد از آن در دبی به پروژه های بیشتری پیوست. بعد از دبی به مالزی رفت و در آنجا هم به عنوان دنسر و پرفورمر فعالیت هنری خود را ادامه داد و به دنسر اختصاصی Royal Family مالزی تبدیل شد. او در دوران حرف های خودش در فستیوال های بین المللی با گرو ههای برزیلی، کلمبیایی، ژاپنی و… به اجرا پرداخته است و همیشه سعی بر تلفیق هنر و فرهنگ ملل مختلف با هنر و رقص خودش داشته است. خواننده مصاحبه پُل با کوثر عزیز باشید و او بیشتر آشنا شوید.

چه شد سراغ رقص رفتید؟

راستش من هیچوقت تصمیم نگرفتم که سراغ رقص بروم. شاید از سه سالگی که یادم می آید رقص بخش بزرگی از زندگی من بود و همیشه از نظراحساسی به من حس خوب و متفاوت بودن می داد. همیشه یک حسی درونی به من می گفت «این دنیای من است ». این آرزویی بود که از سن کم همیشه حسش می کردم.

چه دوره هایی برای رقص گذرانده اید؟

اولین کلاس رقصم به نام LDC School در هند بود و سراغ رقص Latin رفتم. در این دوره 8 مدل رقص های Latin را یاد گرفتم. بعد از این دوره نزد یک مربی دیگری رفتم که به همراه برادرش دو بار قهرمان رقص های اینترنشنال شده بود و بعد از آن دوره رقص های کلاسیک هندی را شروع کردم، همچنین به صورت مداوم به کلاس رقص های برزیلی می رفتم و در کنار آن دوره های پایه رقص های باله را گذراندم. راستش کلاس ها و دوره های مختلف رفتم و همچنان میروم و در حال یادگیری هستم.

چه سالی از ایران مهاجرت کردید؟ چرا؟

من در اواخر سال 2004 از ایران خارج شدم. دوست داشتم بروم و ببینم دردنیا چه خبر است و تجربه بیشتری از آزادی داشته باشم و همچنین پدرم هم دوست نداشت من ایران بمانم. بیشتر هدفش این بود، بروم و در رشته داروسازی تحصیل کنم ولی خب من دنبال دنیای دیگری بودم.

به نظرتان زیباترین رقص دنیا کدام است؟

همه رقص ها زیبایی خودشان را دارند، اما اگر بخواهم به صورت حسی و شخصی نظرم را بگویم، آن رقصی است که از مرز استایل ها و اصول رد میشود و تلفیق اتفاق می افتد، مرزها از بین می رود و حرکات آزادانه بیرون از استایل خاصی و با پیروی در احساس و خلاقیت پیش می روند.

چند سال است به طور حرفه ای کار می کنید و بزرگترین تجربه شما در این مسیر چه بوده است؟

تقریباً 18 سال می شود که به صورت حرفه ای و در پنچ کشور هند، امارات(دبی)، مالزی، سنگاپور و در حال حاضر آمریکا کار می کنم. من همیشه معتقدم هیچ بزرگترینی وجود ندارد. در هر مرحله و مسیری همیشه یک تجربه بزرگی برای آن دوران بوده است ولی در زمینه هنر، رقص و اجرا، شاید ارزشمند ترین چیز برای من این بوده است که در کار، بیشتر از اینکه وابسته به تکنیک و اصول باشم، بعد از دانستن آن ها، با شکاندن و رد کردن آن ها و کار کردن حسی و عمیقتر، بیشتر می شود ارتباط حسی و عمیق تری با مخاطبین برقرار کرد و البته که هر بار که روی صحنه م یروم یک چیز جدید یاد می گیرم و شاید چیز دیگری که خیلی با ارزش است، صبوری و همچنین هارمونی با انسان های
دیگر را بیشتر یاد می گیرم، همانطور که با نت های موسیقی می توانم هماهنگ باشم چقدر می توانم با انسان ها هم هارمونی داشته باشم.

اولین رقصی که یاد گرفتید چه بود و در کجا شروع کردید؟

اولین رقصی که خودم یاد گرفتم در کودکی ام بود، رقص شرقی یا به نوعی رقص عربی بود. از بچگی همیشه رقص های عربی و هندی را نگاه می کردم و همچنین رقص های مایکل جکسون را کپی می کردم.

کوثر چه ویژگی خاصی دارد که باعث شده است الان اینجا بایستد؟

طبق گفته دوستان نزدیکم فکر می کنم، که زندگی مشکلاتش هم، حتی سخت ترینها و خطرناک ترینهایش که یک انسان می تواند بگذراند، برای من حالت تفریح دارد و این را می دانم که قرار است یک زمانی قصه ای بشود.برای همین من هیچوقت نمی ترسم تجربیاتی داشته باشم که معلوم نیست چه نتیجه ای داشته باشد.

از چه زمانی مطمئن شدید که رقص حرفه شما خواهد بود؟

آنقدر از بچگی در رویا زندگی می کردم ،که انگار می دانستم یک روزی قرار است این کار را انجام بدهم. شاید حتی می ترسیدم به این فکر کنم، که قرار است حرف هام این باشد، ولی می دانستم این دکتری که پدر و مادرم میخواستند من باشم، نمیشوم. زمانی که از ایران خارج شدم و هفته دوم یا سوم بود که در هند به صورت اتفاقی در جایی شروع به رقص کردم، از عکس العملی که گرفتم،با خودم فکر کردم که مثل اینکه من قرار است یک دنسر حرفه ای باشم.

چه جوایزی تا به حال دریافت کرده اید؟

برنده مسابقات Latin ، سالسا شدم در سال ALDC ،2008 در هند، سال 2010 در بمبئی برنده مسابقات سالانه شدم و همچنین برنده جایزه خلاق ترین دنسر در زمینه رقص های تلفیقی در فستیوال IBD شدم. در مالزی هم در فستیوال Short and Sweet جایزه گرفتم. الان همین ها یادم می آید.

جذاب ترین بخش شغل شما چیست و از کدام بیشتر لذت می برید؟

جذاب ترین بخش آن ارتباطی است که با هسته فیزیکی خودم دارم. هر چه بیشتر در این ارتباط عمیق ترم یشوم، بیشتر حسی روحانی در مورد ارتباط عمیق تر با بدن که پُل ارتباطی ما با این زندگی است، پیدا می کنم و خودش یک دنیای بسیار جذاب است. واقعاً از آن لحظه که در حال اجرا و رقص هستم بیشتر از همه لحظات برایم لذت بخش است.

وقتی خانواده فهمیدند که این مسیر را انتخاب کردید چه عکس العملی داشتند و چطور در این مسیر حمایتتان کردند؟

در خانواده کسی من را حمایت نکرد، چون در واقع چیزی از آن نمی دانستند و توانایی این کار را نداشتند. اما پدرم مخالفتی هم با من نداشت، او می گفت «من نمی توانم نسل شما را بفهمم و یا انتظار داشته باشم شما نسل ما را بفهمید، ما از نسل شما دوریم و شما دارید با اینترنت بزرگ می شوید، اما من در این مسیر تو را حمایت نمیکنم چون فکر میکنم چیزی که برای تو بهتر است با این مسیر فرق دارد ». مادرم هم زیاد خوشحال نبود و همیشه نگران بود که مورد قضاوت اقوام و فامیل قرار بگیرم.

تاثیر گذارترین شخص در زندگی تان چه کسی بوده است و چرا؟

فکر می کنم تاثیرگذارترین شخص در زندگی من «اوشو » بوده. زمانی که در هند با او آشنا شدم بسیار سردرگم بودم و همه چیز برایم سوال شده بود. آشنایی با آموزه های «اوشو » مسیر زندگی من را تغییر داد.

بزرگترین نگرانی شما به عنوان یک رقصنده چیست؟

فکر می کنم بزرگترین نگرانی برای یک رقصنده این است که اتفاقی بیفتد و یا شرایط طوری پیش برود که نتواند برقصد. واقعاً هیچ نگرانی بالاتر از این نیست .

اگر وارد دنیای رقص نمی شدید فکر میکنید چه مسیری را پیش می گرفتید؟

خودم و مسیر زندگی ام را بدون رقص نمی توانم تصور کنم و واقعاً خودم این مسیر را انتخاب نکردم، این مسیر من را انتخاب کرد.چون خودم را قبل از این اصلاً بخاطر نمی آورم. ولی طبق روحیاتی که از خودم سراغ دارم، حتماً مسیری بود که این تکاپو، انرژی و خوشحالی که به دیگران منتقل می شود را همراه خودش داشت.

از تجربیات کار یتان در هند بگویید.

تجربه های کاری من در هند بسیار زیاد است. من هفت سال آنجا زندگی کردم. هند جایی است که بصورت روزانه و هفتگی فستیوال، جشن، برنامه و… است و برای کسی که کارش رقصندگی است، کشور به شدت شلوغی به حساب می آید. از تبلیغات تلویزیونی تا فیلم های هندی، اجرا در مراسم و کار کردن با بازیگرهای هندی و همچنین شرکت در فستیوال های بین المللی چندهزار نفره، مسابقات و یا کار کردن با ملیت های مختلف، مخصوصاً آفریقایی ها خیلی تجربه جالبی برایم بشمار می رود و در واقع به من کمک کردند اعتماد به نفس اجراهایم را بیشتر بدست بیاورم.

با هوشنگ توزیع در «شاعر نقره ای » همکاری کردید، برایمان از این تجربه و همکاری بگویید.

«شاعر نقره ای » برگرفته از زندگی فریدون فرخزاد است. آقای توزیع بار اول من را در یک اجرای مستقل که ایشان را به عنوان مهمان دعوت خصوصی دعوت کرده بودم، دیدند. وقتی اجرای من را دیدند، تصمیم گرفتند رقص را وارد نمایش خود کنند. این تئاتر تقریباً 2 ساعت و تلفیقی از Acting، singing و movements است و خلاص های از زندگی فریدون فرخزاد را روایت می کند، من هم کار طراحی رقص این کار برای خودم و دیگر بازیگران را انجام دادم و هم در این تئاتر ۴ نقش دارم. نقش Romantic partner فریدون فرخزاد که رقص دو نفره با هم داریم، نقش «سالومه » را هم اجرا م یکنم، همچنین نقش Belly Dance و نقش ققنوس که پس از قتل فریدون فرخزاد به روی صحنه ظاهر می شود را اجرا می کنم. قبل از کرونا دو سال در ایالت های مختلف آمریکا و چندین بار در کانادا اجرا داشتیم و الان دوباره اجراهایمان شروع شده است و در کانادا و آمریکا اجرا خواهیم کرد.

اهل کدام شهر ایران هستید و چه تاثیری در انتخاب این مسیر داشت؟

اهل بندر ماهشهر استان خوزستان هستم. در مورد تاثیرش فکر می کنم یک مقداری تناقض وجود داشت، چون ما جنوبی ها همیشه با رقص و آواز و ریتم بزرگ می شویم و ریتم را خیلی خوب می شناسیم. با اینکه شاید خیلی سنت ها و تندروی ها در بعضی مناطق خوزستان باشد، اما همیشه زن و مرد با هم در حال رقصیدن بودند و همچنین دخترهایی که با پدرانشان بزرگ می شوند،دختران قوی تر و به اصطلاح شجاع تری هستند و فکر می کنم نحوه بزرگ شدن من در آن منطقه بسیار تاثیرگذار بود.

بنظرتان چه ویژگی جالب و عجیبی دارید که دیگران از آن بی خبرند؟

فکر میکنم ویژگی های زندگی شخص یا مرا آدمها وقتی میبینند برایشان خیلی جالب است. مثلاً همه فکر میکنند من بیشتر اهل بیرون غذا خوردن هستم، در حالی که خیلی اهل خانه و آشپزی و رسیدگی به خانه هستم، برای بقیه خیلی جالب است! انگار یک تصور دیگر از من دارند ولی به قول معروف من خیلی خونگی ام!

دوست دارید چه تاثیری روی مردم داشته باشید؟

دوست دارم سادگی لحظه را با حرکت و انرژی من درک کنند، یعنی میخوام آدم ها در کنار من به وجد بیایند!

بزرگترین آرزوی کوثر چیست؟

آرزویم این است که تمام این کارهایی که در خارج از ایران انجام میدهیم، در ایران بتوانیم انجام دهیم. اما رویای شخصی من این است که بتوانم خانواده ام را کنارم داشته باشم و در آرامش و سلامتی با هم زندگی کنیم، وگرنه چیزهای دیگری که روزی آرزویم بود و رویایشان را داشتم، دارم زندگی میکنم.

برای طراحی رقص هایتان از چه چیزی الهام میگیرید؟

همیشه اول به تکنیک و اصول توجه میکنم و بعد از آن آمادگی بدنی و جسمانی،در واقع خود بدن بهترین چیزیست که میتوان از آن الهام گرفت. بدن باید همیشه آماده باشد که بتواند شما را هدایت کند، یعنی نمیگذارم زیاد ذهنم من را هدایت کند،خیلی منطقی به طراحی رقصم فکر نمیکنم ولی همیشه تکنیکها و آمادگی جسمانی را روزانه تمرین میکنم. احساس و حسم به بدنم، همیشه من را هدایت میکند، اجازه میدهم احساسم و بدنم من را حرکت بدهند، ولی برای اینکه به این مرحله برسید باید اول اصول و تکنیک را یاد گرفته باشید. قوانین را باید آنقدر خوب بدانید که بتوانید به شکستن آن ها برسید.

چه تصویری از عشق دارید؟

تصور من از عشق همیشه ساده بوده است، صداقتِ بودن. صداقت بودن تاریکی ها و روشنایی های من و پذیرفتن تاریکی ها و روشنایی های دیگران. ما همیشه تصویری که از عشق داریم که همیشه همه چیز سفید و قشنگ و نورانی است، اما آن روی تاریک و سیاهی های ما هم وجود دارد و بذر گل ما آنجا هم کاشته میشود. اگر غیر از این باشد از دل آن تاریکی ها هیچوقت گلی رشد نمی کند تا زیبایی هایش را به ما نشان بدهد.عشق یعنی پذیرش هر دو طرف سیاهی و سفیدی با هم که یک کل را تشکیل می دهد.

بزرگترین درسی که در طول زندگی گرفته اید چه بوده است؟

بزرگترین درسی که در این سن گرفته ام، برگرفته از جمله ای است که دوستی به من گفت، اینکه کسی را که خواب است را میشود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده است، نمیتوانم بیدارش کنم.

در مورد یوگا و تاثیرش در زندگی تان بگویید.

جدا از آن ارتباطی که بین ذهن، روح و بدن بوجود می آورد و به آرامش می رسیم، من به خاطر کار بدنی که انجام میدهم و در رقص ما حرکات بسیار سریع داریم و یا حتی بعضی از آ نها برای بدن خطرناک بنظر برسند و ممکن است صدمه ببینیم مثل هر ورزش دیگری، باید بگویم یوگا من را نجات داده است. دوتا از آسیب دیدگی هایم در ناحیه زانو و پهلو را که چند دکتر به من گفتند باید جراحی بشوی، من باصبوری و طی ده ماه با یوگا درمان کردم.

سرگرمی مورد علاقه کوثر چیست؟

خیلی چیزها می تواند باشد، کتاب می خوانم، مستند و فیلم می بینم، تله تئاتر می بینم،سر کلاس ها و ورکشاپ های مختلف میروم، کلاس رقص میروم و چیزهای جدید یادم یگیرم، با دوستام حرف میزنم، پارتی میکنم و… . راستش را بخواهید سرگرمی برای من خود زندگی است.

صحبت و پیامی با خوانندگان پُل و همچنین نظرتان در مورد مجله پُل چیست؟

صحبت و پیامم با خوانندگان پُل این است که در مورد رقص بیشتر بدانید و تحقیق کنید. متاسفانه فرهنگ در زمینه رقص ضعیف است، میخواهم بیشتر رقص را به عنوان یک هنر و یک شغل بشناسند، بنظرم مجله پُل به قول انگلیسی ها خیلی FRESH است و بسیار حس جوانی در آن است و اینکه درست است که در خیلی از مصاحبه ها یکسری از سوالات شاید تکراری باشد ولی یکسری از سوالات که در این مصاحبه داشتم بار اول بود که از من پرسیده میشد و این را خیلی دوست داشتم. ممنونم و موفق باشید.

این مقاله را با دوستان خود به اشتراک بگذارید