تصور شما از مفهوم انتزاعی عشق چیست؟ خودتان را چقدر عاشق میدانید؟ شاید اگر داستان کمال و فسون را بدانید احساس کنید هنوز ذرهای از عشق را هم تجربه نکردهاید. زمانی که از این موزه خارج شوید دلتان حتماً تب و تاب عشق را خواهد داشت.
مـــوزه معصــومیت عــلاوه بـــر اینکـه تجـلــیبخش عشـــق است، زندگــی خصــوصی مردم ترکیــه در دهه ۷۰ میلادی را نیز به تصویر میکشد. در موزه فیلمهای سیاه و سفیدی از فضـــای استانبـــول در دهــههــای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ میلادی بــه نمایش درمیآید که بسیار دیدنی هستند.
عشقی که جایزه نوبل برد
در سال ۱۹۷۵ در ترکیه مردی ۳۰ ساله به نام کمال که در ناز و نعمت در خانوادهای تحصیل کرده پرورش یافته و با دختری به نام سیبل نامزد است، دلداده دختری فقیر به نام فسون میشود. این رابطه شکست میخورد و فسون برای حفظ آبرو وادار به ازدواج با فرد دیگری میشود. داستان این عشق را نویسنده ترک زبان، اورهان پاموک با تخیل خود کمی بسط میدهد و رمانی با نام موزه معصومیت را منتشر میکند. نویسنده معتقد است که کتابش روایت یک عشق شیرین و رمانتیک نیست. او میگوید که شخصیت کمال در ابتدای داستان بسیار بیرحم و خودخواه است. این رمان عاشقانه ارزشمند در سال ۲۰۰8 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. هدف او از نوشتن این رمان نمایش تحول فرهنگی استانبول از سنت به مدرنیته در دهه ۷۰ میلادی است.
ارتباط رمان و موزه معصومیت
پس از آن یک موزه از داستان عشق افسانهای کمال و فسون در سال ۲۰۱۲ تاسیس میشود. موزهای بسیار دیدنی در حوالی خیابان استقلال استانبول که بازدید از آن بسیار جذاب است. موزه معصومیت بسیار درخشید و در سال ۲۰۱۴ موفق به دریافت جایزه بهترین موزه سال از انجمن موزههای اروپا شد. رمان ۸۳ فصل دارد و هر بخش موزه مربوط به یک فصل کتاب است. در موزه برای هر فصل یک بخش مجزا در یک ویترین وجود دارد.
این موزه در خانهای مربوط به قرن نوزدهم در محله کوکورکوما که در آن زمان فقیرنشین بود برپا شد. این محله در حال حاضر پیشرفت کرده است و دیگر فقیر نشین نیست. این خانه در داستان متعلق به فسون است. پاموک تکتک اشیای این موزه را از کهنه فروشیهای شهر، عتیقه فروشیها، دوستان و خانوادهاش خریداری کرده است تا حال و هوای قدیمی داشته باشد. همزمان با نگارش رمان در دهه ۹۰ میلادی خرید وسایل موزه نیز آغاز شد. این موزه نشان میدهد که مردم استانبول در دهه ۷۰ چه میخوردند، چه میپوشیدند، چه میدیدند، چه رفتاری داشتند، چه رویاهایی در سر میپروراندند و چه وسایلی استفاده میکردند. پاموک اعتقاد دارد که برپایی این موزه عطش او برای ایجاد ارتباط میان رمان و هنر بصری را اغنا کرده است.
ردی از عشق تو
در رمان مطرح میشود که این موزه را کمال برای زنده نگهداشتن عشق فسون بنا کرده است. کمال به مدت ۸ سال پس از ازدواج فسون از شدت دلتنگی به خانه آنها میرود و چیزی که به فسون تعلق دارد و یا فسون آن را لمس کرده است را از خانه آنها میدزدد تا موزهاش را کامل کند. کمال ۴ هزار و۲۱۳ ته سیگار فسون را جمعآوری میکند که ردی از رژ قرمز فسون روی آنها نمایان است. این مجموعه روی یک دیوار موزه را پوشاندهاند. زیر هر ته سیگار یک یادداشت از کمال آورده شده و به نوعی یک تقویم از رفتارهای روزمره فسون همزمان با کشیدن سیگار روی دیوار تشکیل شده است. روی دیوار دیگری تصاویری از بوسههای رمانتیک سینمای ترکیه به یاد بوسههای کمال و فسون به نمایش درآمدهاند.
اورهان پاموک یاد استانبول را زنده میکند
پاموک بیش از ۳۰ سال است که مینویسد. خودش میگوید که روزی ۱۰ ساعت کار میکند و گاهی حاصل این ده ساعت نیم صفحه هم نیست. البته همین نیم صفحه نتیجه بسیار رضایتبخشی برای پاموک است. کتابهای او به بیش از ۶۰ زبان ترجمه شده است. در طبقه آخر موزه دستنویسهای نویسنده به نمایش درآمدهاند. دو نسخه انگلیسی و ترکی استانبولی نیز از کتاب موزه معصومیت در این موزه نگهداری میشوند. اورهان پاموک چند رمان دیگر نیز نوشته است که همه آنها ردی از استانبول و زندگی مردم استانبول دارند. در تمام آثار او میتوان رویارویی سنت و مدرنیته در ترکیه را دید.